چگونه سخنرانی کنیم – بخش اول
سپیده سخن
«بس نکته» با تو گویم شاید ندیده باشی تا دسته دسته نرگس زین باغ چیده باشی آنچه پیش رو دارید نکتههایی است درباره سخنوری و مجموعهای است نسبتا نو، متنوع و خواندنی که به زیور قلم آراستهایم و با عنوانهای زیرین به نگارش درآوردهایم: تعریف سخنرانی; اهداف سخنرانی; عوامل مؤثر در سخنرانی; اصول سخنرانی; نکات پیش از سخنرانی; نکات آغاز سخنرانی; نکات هنگام سخنرانی; مواد سخنرانی; نکات پایان سخنرانی; نکات پس از سخنرانی; شرایط سخن; شرایط سخنران; شرایط سخنرانی; آفات سخنرانی; آداب سخنرانی; پیش از مطالعه نکتههای مربوط به سخنوری، نکتههای زیر را نیز مطالعه نمایید: ی کوشیدهایم که نکتهها را به صورت کوتاه بازگو نماییم و دراز گستر نسازیم . ی استفاده از آیات، روایات، سخنان بزرگان دین و دانش، اشعار، خاطرهها، تجربهها و مانند آن را، بیشتر برای فرصتی دیگر و بهتر گذاشتهایم . ی تلاش کردهایم – تا آنجا که امکان یا توان داشتهایم – هر نکتهای را با مثال و نمونه همراه کنیم تا افزون بر نگارش علمی، قلمی کاربردی را نیز به کار برده باشیم . ی قلم را به گونهای چرخاندهایم تا نگاشتههای آن خواندنی و از دستهبندی و نظمی منطقی و البته نسبی برخوردار باشند . ی در این نگاشته، از نگاشتههای دیگران نیز بیبهره نبودهایم که سپاس و قدردانی خویش را به محضر همه آنان تقدیم میداریم . ی حسن ختام این نکتهها را این نکته از حضرت امام خمینیقدس سره قرار میدهیم: «ممکن است دستهای ناپاکی با سمپاشیها و تبلیغات سوء، برنامههای اخلاقی و اصلاحی را بیاهمیت وانمود کرده، منبر رفتن برای پند و موعظه را با مقام علمی مغایر جلوه دهند . . . امروز در بعضی از حوزهها شاید منبر رفتن و موعظه کردن را بیاهمیتبدانند; غافل از اینکه حضرت امیر علیه السلام منبری بودند و در منابر، مردم را نصیحت فرموده، آگاه، هوشیار و راهنمایی میکردند . سایر ائمه علیهم السلام نیز چنین بودند . (1) » تعریف سخنرانی
1 – سخنرانی فن و هنری است که از راه ارائه دلیل و برانگیختن عواطف، بر مخاطبان و شنوندگان خود تاثیر میگذارد و آنان را به سوی موضوع و هدفی خاص راهنمایی و برای آن زمینه سازی میکند . 2 – همان گونه که در تعریف بالا دیدید، سخنرانی، راهنمایی مخاطب به سوی «هدفی خاص» است که باید برای آن «زمینه سازی» کرد . بنابراین، شما در هر سخنرانی باید هدفی خاص را دنبال کنید و وظیفه خود را «راه نشان دادن» بدانید . 3 – با توجه به تعریف سخنرانی باید توجه داشته باشید که سخنرانی هم «فن» است، پس به «دانش» نیاز دارید; و هم «هنر» است، پس به «ذوق» نیاز دارید . از این رو، دانش و ذوق دو ابزار مهم در سخنوری هستند که شما باید خود را به این دو ابزار مهم تجهیز کنید و روز به روز، بر «دانش سخنوری» و «ذوق سخنوری» خویش بیفزایید . 4 – با توجه به تعریفی که برای سخنرانی شد، شما در سخنرانی خود باید دو کار مهم را انجام دهید: یکی ارائه دلیل و دیگری برانگیختن عواطف . در کار اول باید بر «عقل» مخاطب خود و در کار دوم بر «احساسات» او تاثیر بگذارید . و باید دانست هر سخنرانیای که این «تاثیرگذاری» را نداشته باشد، سخنرانی نیست و گوینده آن نیز سخنران نیست . اهداف سخنرانی
5 – سخنرانی بدون هدف، خانه ساختن بدون نقشه است . نباید به گونهای سخنرانی کنید که شنوندگان شما پس از پایان سخنرانیتان بگویند: «سخنانش زیبا و جالب بود، اما نفهمیدیم چه هدف و مقصودی از بیان آنها داشت و چه چیزی را یخواستبگوید» . یکی از علتهای چنین امری، داشتن معلومات بدون نظم و انسجام است که هرچه زودتر باید آنها را از نظمی منطقی و انسجامی درخور برخوردار سازید . 6 – اهداف اصلی و نهایی در سخنوری دو چیز است: ا . اقناع یا قانع کردن مخاطب که آن را با آوردن دلیل و برهان انجام میدهید . ب . ترغیب یا برانگیختن مخاطب که آن را با تحریک عواطف و احساسات به فرجام میرسانید . به طور مثال، گاه موضوع و محتوای سخنرانی شما در زمینه مسائل عقیدتی و کلام جدید است . در این صورت، باید با دلیل و استدلال، مخاطب خود را قانع کنید . و گاه موضوع و محتوای سخنرانی شما در زمینه کمکهای مالی برای امور خیریه است . در این صورت، باید با تحریک عواطف، مخاطب خود را برانگیزانید . 7 – برای قانع کردن شنوندگان میتوانید از دلیلهای نقلی مانند «آیات و روایات» و از دلیلهای عقلی مانند «اجتماع نقیضین محال است» و از دلیلهای علمی مانند «هر عملی عکس العملی دارد» استفاده کنید . البته، هر نوع دلیلی باید متناسب با موضوع و مخاطب خود باشد . به طور مثال، چنانچه مخاطب شما به اسلام عقیدهای ندارد، نمیتوانید از دلیهای نقلی استفاده نمایید، بلکه باید به دلیلهای عقلی و علمی روی آورید . 8 – هنگام دلیل آوردن و استدلال کردن حتما سطح فکری و علمی شنوندگان خود را در نظر بگیرید . اگر مخاطبان شما کودکان و نوجوانان هستند، از دلیلهای آسانتری استفاده نمایید . چنانچه مخاطبانتان دانشگاهیان هستند، دلیلهای علمیتری را به کارگیرید; ولی هیچ گاه از دلیلهای سست و غیر منطقی – اگر چه قانع کننده نیز باشند – استفاده نکنید; زیرا با رشد فکری و علمی مخاطبان و به مرور زمان دستشما رو خواهد شد . 9 – هیچ گاه از شعر و قصه و مانند آن، به عنوان «دلیل» استفاده نکنید; زیرا از نظر منطقی و فلسفی، چنین استفادهای صحیح نیست; بلکه از آنها به عنوان «شاهد» بر دلیل و «مؤید» آن استفاده نمایید . مثلا برای «مدارا کردن با دشمن» نمیتوانید به این شعر «حافظ» استناد کنید: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/با دوستان مروت با دشمنان مدارا» ; زیرا ممکن است طرف مقابل شما برای «مدارا نکردن با دشمن» ، به این شعر «سعدی» استناد نماید: «امروز بکش، چو میتوان کشت/کاتش چو بلند شد، جهان سوخت/مگذار که زه کند کمان را/دشمن که به تیر میتوان دوخت» ; در حالی که برخورد با دشمن مراحل گوناگونی دارد که گاه مداراکردن و تساهل ورزیدن است و گاه مدارا نکردن و خشونت ورزیدن است . 10 – درجه برانگیختن احساسات و عواطف مخاطبان، باید با درجه اهمیت موضوع متناسب باشد . به طور مثال، باید برای کمکهای مالی ده هزارتومانی، ده درجه شورانگیزی و برای کمکهای مالی صد هزارتومانی، صد درجه شورانگیزی کنید . یا مثلا ترغیب برای رفتن به خط مقدم جبهه و شرکت در عملیات، امکان دارد شورانگیزی بیشتری بخواهد، وتشویق برای کمک به پشت جبهه، ممکن استشورانگیزی کمتری نیاز داشته باشد . 11 – در برانگیختن احساسات و عواطف مخاطبان، «زمانشناسی» و «قدرشناسی» لازم است که در چه زمانی باید شورانگیزی کنید و به چه مقداری باید حرارت به کار برید . به طور نمونه، غالبا نباید در مقدمه سخن و بدون مقدمه، به برانگیختن و شورانگیزی بپردازید و از همان آغاز، صدای خود را بلند کنید و حنجره خود را آزرده سازید و در پایان نیز، با گرفتگی صدا به سخنان خود پایان دهید . 12 – در برانگیختن احساسات و عواطف، اقتضای حال شنونده را نیز باید در نظر بگیرید; برای عوام نوعی شورانگیزی باید بکنید و برای خواص نوعی دیگر . برای زنان و جوانان نوعی برانگیزی باید بکنید و برای مردان و پیرمردان نوعی دیگر . مثلا برای اعزام جوانان به جبهه، باید از رشادتهای «حضرت علی اکبر علیه السلام» و برای اعزام پیرمردان به جبهه، باید از رشادتهای «حضرت حبیب بن مظاهر علیه السلام» بگویید، و برای حفظ خون شهدا، باید از صبر و پیام رسانی «حضرت زینب علیها السلام» سخن به میان آورید . 13 – برای برانگیختن احساسات و عواطف شنوندگان، حتما به «ادبیات» ، «هنر» ، «شرح زندگانی پیشوایان و بزرگان» و مانند آن روی آورید . گاه با خواندن دو بیتشعر میتوانید جمعیتی را منقلب سازید و آنان را برانگیزانید . مثلا اگر در زمینه «ایثارجان» و «نثارخون» میخواهید سخن بگویید، دوبیت زیر میتواند عدهای را منقلب کند و برانگیزاند: گر مرد رهی میان خون باید رفتاز پای فتاده سرنگون باید رفتتو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود، راه بگویدت که چون باید رفتعوامل مؤثر در سخنرانی
14 – اگر در آغاز راه هستید، به خود تلقین کنید که هم میتوانید سخنرانی نمایید و هم میتوانید سخنوری موفق باشید . مثلا این جمله را بارها و بارها در قلب یا بر زبان خود جاری کنید: «من میتوانم سخنرانی کنم و سخنوری موفق باشم; حتما من میتوانم سخنرانی کنم و سخنوری موفق باشم; قطعا من میتوانم سخنرانی کنم و سخنوری موفق باشم» . 15 – چنانچه احساس میکنید که جرات سخن گفتن در برابر جمعیتهای بسیار را ندارید، مدتی در برابر جمعیتهای اندک سخنرانی نمایید تا این جرات در وجود شما جوانه بزند . به طور نمونه، ابتدا در مهمانیها، میان دوستان و خویشاوندان، و جلسات خانگی، سخنرانی کنید تا بتوانید در دانشکدهها، دانشگاهها، مساجد، حسینیهها، مدارس و مراسم مذهبی و سیاسی و اجتماعی سخنوری نمایید . 16 – برخی بر این عقیدهاند که سخنوران تازه کار باید سخنرانی خود را قبلا در برابر آینهای بزرگ تمرین کنند و آن را حک و اصلاح نمایند تا بتوانند در آینده، سخنوری موفق شوند . 17 – سخنرانی مؤثر آن است که از دل و باور گوینده آن سرچشمه گرفته باشد تا به دل و باور شنونده نفوذ کند; زیرا آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند . مثلا چنانچه خطیبی خطاب به دانشجویان میگوید: «دانشجویان عزیز! باور کنید هر دعایی با شرایطش مستجاب میشود» ، آیا خودش در قلبش این گفته را باور دارد، یا اینکه چون چند باری دعای خودش مستجاب نشده است، این گفته را فقط بر زبان جاری میکند، ولی قلبا آن را باور ندارد . 18 – سعی کنید در سخنرانیهای خود، حسن نیت داشته و خیرخواه و دوستدار شنوندگان خود باشید تا سخنان شما در آنان تاثیر مثبت و بیشتری بگذارد . فیالمثل، با مخاطبان خود به گونهای که گفته شد باشید، تا چنانچه برای انجام دادن کار خیری از آنان کمک مالی خواستید، شما را در این امر یاری نمایند، نه اینکه احساس کنند دارید آنان را تیغ میزنید . 19 – اطلاعات علمی و عمومی خود را افزایش دهید تا در کار سخنرانی موفقتر باشید . به طور نمونه، چنانچه میخواهید در زمینه «بهداشت» سخنرانی کنید، شایسته است که مقداری اطلاعات «پزشکی» داشته باشید و یا مثلا بدانید که «ابوعلی سینا» و «پاستور» چه کسانی بوده و چه کارهایی کردهاند . و در صورتی که میخواهید برای «دانشگاهیان» سخن بگویید، خوب است که بدانید هر مقطع دانشگاهی چه نام دارد، چند سال است و دارای چند واحد و ترم است . 20 – سخنران باید نخستخودش نسبتبه محتوای سخنانش علاقهمند و پای بند باشد تا سخنانش در دیگران نیز اثر کند . مثلا اگر به مردم میگوید: «ای مردم! ساده زندگی کنید و از تجمل گرایی پرهیز نمایید» ، خودش باید زندگی به دور از تجملات و سادهای داشته باشد، نه اینکه در خانهای شیک و گران زندگی کند و روی فرشهای قیمتی راه برود و با اتومبیلی خارجی و مدل بالا رفت و آمد نماید . 21 – در سخنرانی از موضوعات، مواد و مطالبی استفاده کنید که مورد نیاز و ابتلای شنوندگان باشند . در این صورت، سخنان شما نافذتر خواهد بود . برای مثال، سخن گفتن از جن و پری و علم ستارهشناسی و مباحث عمیق فلسفی و عرفانی چندان مورد نیاز و ابتلای عموم شنوندگان در این زمان نیست، ولی معمولا سخن گفتن از مسائل فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی، مورد نیاز و ابتلای آنان است . 22 – رابطه روحی و عاطفی سخنران با شنوندگان در موفقیت او تاثیر بسزایی دارد . اگر میخواهید این رابطه برقرار شود، از ژرفای دل و از روی اخلاص و با صداقتسخن بگویید . برای حفظ خلوص خود چنانچه در جایی به چند جوان مجرد کمک فکری و مالی کردهاید تا ازدواج کنند، در سخنرانیهای خود نگویید: «من چنین کاری کردهام» ، بلکه بگویید: «یکی از سخنوران چنین کاری کرده است» . یا در صورت امکان، محل سخنرانی خود را زود ترک ننمایید، بلکه برای رسیدگی به مشکلات و گوش دادن به درد دل آنان، مدتی در آنجا بمانید . 23 – برای اینکه سخنرانی شما تاثیر بیشتری داشته باشد، به کلی گوییهای صرف بسنده نکنید; بلکه به جزئیات و مصادیق و مثالهای آن نیز روی بیاورید . به طور نمونه، اگر به مخاطبانتان میگویید: «آداب اجتماعی و اخلاقی را رعایت کنید» ، به آنان نیز بگویید: «ریختن آب دهان و خالی کردن بینی در خیابان و دست در بینی کردن در حضور دیگران برخلاف آداب اجتماعی و اخلاقی است» . 24 – استفاده از جملات و کلماتی نظیر «شاید» ، «گویا» ، «احتمال دارد» و «ممکن است» ، تاثیر و نفوذ سخن شما را کم میکند . مثلا به جای اینکه بگویید: «ای مردم! اگر در مراسم نماز باران شرکت کنید، ممکن استباران بیاید» ، بگویید: «ای مردم! در مراسم نماز باران شرکت کنید تا باران بیاید» . یا به جای اینکه بگویید: «دانشجویان گرامی! چنانچه در این جلسه شرکت کنید، شاید مسئولان دانشگاه نیز به ما کمک نمایند» ، بگویید: «دانشجویان گرامی! در این جلسه شرکت کنید تا مسئولان دانشگاه نیز به ما کمک نمایند» . 25 – یکی از راههای یادگیری فن سخنوری و موفقیت در آن، شرکت در جلسات سخنوران موفق است تا از هر سخنوری نکتهای را فرابگیرید; کیفیت و کمیتسخنش را بسنجید; چگونگی ورود وی در مباحث گوناگون و خروج از آن را مشاهده کنید; حالات، حرکات و سکنات او را بر کرسی سخن در نظر داشته باشید و سپس آنها را در سخنرانیهای خودتان به کار بندید . 26 – سعی کنید با سخنوران مشهور و خبره ارتباط نزدیک داشته باشید و با آنان مشورت و از تجربیاتشان استفاده نمایید; زیرا غالبا تجربهها در جایی نوشته نمیشوند، و پس از چندین سال تلاش همیشگی و خستگیناپذیر به دست میآیند . از این رو، گاه کسب یک تجربه در فن سخنوری میتواند در موفقیتشما نقش بسزایی داشته باشد . مثلا این تجربه که در هنگام سخنرانی باید از عادتهای نامطلوب، مانند بازی کردن با موهای صورت، پرهیزکرد، میتواند نقش مؤثری در تمرکز حواس شنوندگان داشته باشد . 27 – اگر میخواهید سخنوری موفق باشید، از موضوعاتی استفاده کنید که بر مباحث آن کاملا تسلط و در آن مطالعات و معلومات کافی دارید . فی المثل، چنانچه بر موضوع «توحید در شعر حافظ» 90% تسلط دارید، ولی بر موضوع «توحید در شعر مولوی» 70% تسلط دارید، حتما موضوع اول را برگزینید . 28 – شخصیتشما و قدر و منزلتی که نزد افکار عمومی دارید، در تاثیر سخنرانیتان کاملا نقش دارد . بنابراین، مواظب باشید که با گفتاری ناپسند و یا رفتاری ناشایست، شخصیت و قدر و منزلتخویش را نزد مردم لکهدار نکنید . گاهی گفتن یک لطیفه رکیک یا یک جمله سخیف، میتواند شخصیتشما را زیر سؤال ببرد و سخنانتان را کمتاثیر و یا حتی بیتاثیر نماید . 29 – در صورتی که میخواهید سخنوری موفق و جذاب باشید، هم سخن خوب بگویید و هم خوب سخن بگویید . برای موفقیت در امر اول، باید از مواد و مطالب خوب بهره بگیرید . و برای موفقیت در امر دوم، باید از ابزارها، قالبها و روشهای خوب استفاده کنید . مثلا «سعدی شیرازی» در شعر «سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی/به عمل کار برآید به سخندانی نیست» ، هم سخن خوبی گفته است که انسان باید به گفتههای خویش عمل نماید، و هم خوب سخن گفته است که سخن خوب خود را در قالب شعری زیبا بیان کرده و از روشی فروتنانه استفاده نموده و مخاطب سخن خود را خودش قرار داده است . 30 – در صورت امکان، از روش سمعی و بصری در سخنرانی نیز استفاده کنید و یا حداقل قسمتی از سخنرانی خود را با این روش بیان نمایید که گفتهاند: «یک تصویر گویاتر از هزار کلمه است» . برای به کارگیری این روش، استفاده از وسایلی، مانند فیلم، اسلاید، اورهد، اپک، نقشه، لوحه، تخته و تابلو میتواند برای شما کارگشا باشد و تاثیر بسزایی بر مخاطبانتان بگذارد . 31 – بکوشید علاوه بر اینکه همیشه برای مخاطبان خاصی – مثلا جوانان – سخنرانی میکنید، برای گروههای دیگری از مردم، مانند بزرگسالان، روستاییان، کارگران، کارمندان، بانوان، معلمان، دانشگاهیان و حوزویان، نیز سخنرانی نمایید تا با تیپهای گوناگون در ارتباط باشید و از افکار و خواستههای مختلف با خبر شوید . این امر، شما را در کار سخنوری پختهتر و موفقتر میکند . 32 – در صورت امکان، فاصله بین شما و شنوندگانتان کمتر باشد تا تاثیر سخنان شما در آنان بیشتر گردد . 33 – دفترچه و یا تقویمی را تهیه کنید و در آن، زمان، مکان، موضوع و مخاطبان سخنرانیهای خود و نام کسانی را که از شما دعوت کردهاند، یادداشت نمایید تا هم با فراموشی روبه رو نشوید و هم با آمادگی قبلی سخنرانی کنید . 34 – میتوانید برای یادگیری و به کارگیری مطالب جالب و کلمات و جملات زیبا و روان دفتری را تهیه نمایید و آنها را در آن دفتر یادداشت کنید تا هنگام سخنرانی و به تناسب موضوع و محتوای سخن از آنها استفاده نمایید . برای آسانی کار و صرفه جویی در وقت، بهتر است که این دفتر را از نوع «دفتر کلاسور» انتخاب کنید و آن را به صورت «موضوعی» تنظیم نمایید و موضوعات آن را به ترتیب الفبایی در دفتر قرار دهید . به طور مثال، مطالب و جملات اخلاقی را در قسمت «اخلاق» ، مطالب و جملات تربیتی را در قسمت «تربیت» ، مطالب و جملات عرفانی را در قسمت «عرفان» و مطالب و جملات قرآنی را در قسمت «قرآن» ، مطالب و جملات ادبی را در قسمت «ادبیات» و مطالب و جملات هنری را در قسمت «هنر» قرار دهید و به ترتیب الفبایی و بدین گونه تنظیم کنید: اخلاق; ادبیات; تربیت; عرفان; قرآن; هنر . 35 – همیشه برگههای یادداشت و فیشهایی را همراه خود داشته باشید تا هنگامی که به مطالبی جالب، سخنانی جذاب و اشعاری زیبا برخورد کردید، بتوانید بدون درنگ و دشواری، آنها را یادداشت کنید و سپس در سخنرانیهایتان به کار گیرید . مثلا از کنار خیابانی عبور میکنید و بر دیوار آن، اطلاعیهای را میبینید که این اشعار در آن نوشته شدهاند: من نمیدانم که اسلام از کجاستمن نمیدانم که ایمان از کی استهرکسی دنبال چیزی میرود کز نخستین روز دنبال وی استمن «خمینی» را ستایم زانکه او هم «خم» است و هم «می» است و هم «نی» استشما در این هنگام، برگهای را بیرون بیاورید و این اشعار را در آن یادداشت کنید تا در فرصتی مناسب، مثلا در شب سالگرد میلاد امام خمینیقدس سره، از آنها استفاده نمایید . 36 – در مواردی که به مدتی طولانی – مثلا یک دهه محرم یا صفر و یا یک ماه مبارک رمضان – سخنرانی میکنید، در روزهای پایانی آن از مخاطبان خود بخواهید تا نظریات، پیشنهادها و انتقادهایشان را نسبتبه سخنانتان از جهات گوناگون به شما منتقل نمایند . مثلادر شب بیست و پنجم ماه مبارک رمضان برگه هایی را که دارای سه پرسش «نکات منفی سخنرانی» ، «نکات ثبتسخنرانی» و «پیشنهادها برای بهتر شدن سخنرانی» استبه دست آنان بدهید و پاسخهای آنان را در شب بیست و هفتم جمع آوری کنید و پس از مطالعه برگهها و در شب آخر سخنرانیتان، پیشنهادهای مثبت و انتقادهای درست را برای مخاطبان خود بیان کنید و آنها را بپذیرید و به انتقادهای نادرست آنان پاسخ دهید . این کار در بهتر شدن سخنرانی شما تاثیر فراوانی خواهد داشت . ادامه دارد . . . . پینوشت: 1) جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، تدوین و تنظیم : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینیقدس سره، چاپ سوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینیقدس سره، 1373، ص 25 و 26 .
چگونه سخنرانی کنیم – بخش دوم
در بخش نخست این مقاله نکتههایی را درباره تعریف سخنرانی، اهداف سخنرانی و عوامل مؤثر در سخنرانی ارائه کردیم . در نوشته پیش رو، به تبیین اصول سخنرانی و نکاتی که پیش از سخنرانی باید مورد عنایت قرا گیرند، خواهیم پرداخت . اصول سخنرانی
37 – یکی از اصول مهم سخنوری شناخت مخاطب است; زیرا رشته سخنوری، مانند رشته پزشکی، نوعی نسخهپیچی است و نسخهپیچی پیش از شناختبیمار، کاری مشکل زا و گاه خطرآفرین است . این شناخت میتواند در ابعاد گوناگون، مانند بعد فرهنگی، اخلاقی، تربیتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و علمی، بررسی شود و مورد تامل قرار گیرد . مثلا در بعد علمی، سخنرانی برای استادان حوزه و دانشگاه با سخنرانی برای طلاب و دانشجویان متفاوت خواهد بود . 38 – هنگام مطالعه «مطالب» برای تدوین محتوای سخن خود به دو چیز، خوب بیندیشید: یکی فهم مطالب برای خود و دیگری روش تفهیم مطالب برای شنوندگان خود که گاه امر دوم از امر اول مهمتر و سختتر است . فی المثل، چنانچه برای «بازاریان» و در زمینه «گرانفروشی» میخواهید سخن بگویید، باید مطالعه و فکر کنید که زشتی گرانفروشی را با روش مستقیم یا با روش غیر مستقیم به آنان تفهیم نمایید . 39 – در سخنرانیتان – جز در موارد ضرورت – فقط از «یک موضوع» سخن بگویید و همان را برای مخاطبان خود خوب پرورش دهید و پخته کنید و از پرداختن به «موضوعات گوناگون» و با روش «کشکولی» خودداری ورزید; زیرا تبیین خوب و کامل یک موضوع، از بیان ناخوب و ناقص چند موضوع گوناگون بمراتب بهتر و مؤثرتر است . 40 – «متنوع» سخنرانی کنید تا شنوندگان متنوع شما همگی جذب سخنان شما شوند . از راهکارهای آن، ایجاد تنوع در مواد، ابزارها، قالبها و روشهای سخنوری است . مثلا چون ممکن است در میان شنوندگانتان دانشجویان و دانشوران نیز حضور داشته باشند، از مطالب علمی نیز استفاده کنید . یا چون امکان دارد در میان شنوندگان شما از اهل شعر و ادب هم حضور داشته باشند، از اشعار و قطعات زیبا هم استفاده نمایید . و یا چون احتمال دارد در میان مخاطبانتان کودکان و نوجوانان نیز شرکت کرده باشند، داستانها و خاطرات جالب را نیز بیان کنید . 41 – کیفیت و کمیتسخن خود را بر مبنای حد «متوسط» معلومات و اطلاعات و توان جسمی و فکری و روحی شنوندگان قرار دهید . 42 – موضوع و مطالب سخنرانی خود را با رعایت ویژگیهای زیر برگزینید: مورد علاقه گوینده; برخوردار از منابع کافی و معتبر; مورد نیاز شنونده; متناسب با شرایط زمان; متناسب با شرایط مکان; متناسب با شرایط مخاطبان; برخوردار از تسلط علمی گوینده بر آن; مهم از نظر گوینده و شنونده . نکات پیش از سخنرانی
43 – هر یک ساعتسخنرانی ممکن است چندین ساعت مطالعه لازم داشته باشد . پس تا میتوانید، مطالعه پیش از سخنرانی را فراموش نکنید، هرچند سخنور ورزیدهای باشید . 44 – در آغاز راه، شایسته است که مطالب سخنرانی خود را پیش از اجرا، در خانه و یا محل دیگری تمرین کنید . این تمرین را یا میتوانید در حضور جمع یا به صورت فردی انجام دهید و یا میتوانید آن را روی نوار، ضبط نمایید و به آن گوش دهید و سپس نقایص و نواقص آن را برطرف کنید تا به مرور زمان، سخنوری موفق شوید . 45 – سخنور باید از نظر ظاهر، مرتب و تمیز باشد . از اینرو، بایسته است که پیش از حضور در جلسه سخنرانی، سر و وضع، چهره، یقه، عمامه و لباس خود را در آینهای ببینید و پس از اطمینان، به سخنوری بپردازید; زیرا گاهی ممکن است موهای سر، شانه نکرده یا یقه لباس، ورآمده یا تحت الحنک عمامه، بیرون زده و یا لکهای جوهر یا چربی، روی لباس شما ریخته شده باشد . 46 – پیش از سخنرانی، به خود تلقین کنید که حامل پیامی هستید و باید آن را بگویید و همه منتظر دریافت پیام شما هستند . از اینرو، ترس و اضطراب کمتری به شما روی خواهد آورد و یا حتی هیچ گونه ترس و اضطرابی به دل شما راه نخواهد یافت . 47 – پیش از سخنرانی، درباره آن بیندیشید که چگونه آن را آغاز کنید، چگونه آن را ادامه دهید و چگونه آن را به پایان برید و به طور کلی چگونه آن را بیان نمایید . به طور مثال، آیا سخنرانی خود را با آیهای از قرآن یا حدیثی از معصومان علیهم السلام و یا چند بیتشعر آغاز کنید؟ و آیا این آیه یا حدیث و یا شعر، میتواند کدام آیه یا حدیث و یا شعر باشد؟ 48 – برای سخنرانی خود، طرح مناسب و چارچوب کلی داشته باشید و پیش از سخنرانی، آن را برای خود ترسیم کنید تا در هنگام سخنرانی، مطالب را فراموش ننمایید . 49 – برای پاسخگویی به پرسشهای احتمالی شنوندگان قبلا خود را آماده کنید . این پرسشها را میتوانید خودتان با تفکر در موضوع یا با مشورت با صائب نظران در آن موضوع یا با مراجعه به کتابها و منابع نوشته شده در آن موضوع و یا حتی با کمک گرفتن از خود شنوندگان بیابید . 50 – قبل از سخنرانی دقت نمایید که اگر نکتهای مبهم و تاریک در محتوای سخنرانی شما وجود دارد، آن را روشن و یا حذف کنید . 51 – پیش از سخنرانی استراحت داشته باشید و از خوردن غذا به حد اشباع بپرهیزید تا با شکمی پر و انباشته از غذا سخنرانی نکنید . و از خوردن چیزهایی مانند «نوشابه» خودداری ورزید تا مبادا هنگام سخن گفتن آروغ بزنید . 52 – شایسته است که چند دقیقهای پیش از وقت، به محل سخنرانی خود بروید و از آنجا دیدن کنید تا از کیفیت و کمیت محل سخنرانی و شنوندگان خویش مطلع شوید . 53 – پیش از سخنرانی، تاحدی که میتوانید، از شرایط فرهنگی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شنوندگان خود آگاه شوید و سخنرانی خود را باتوجه به آن شرایط ایراد نمایید . به طور نمونه، اگر مخاطبان شما دارای شرایط اقتصادی ومالی خوبی نیستند، از آنان – برای امور خیریه و مانند آن – کمکهای مالی سنگین و یا حتی هیچ کمک مالی را درخواست نکنید . 54 – در صورت لزوم، پیش از سخنرانی، نقشه، لوحه، فیلم، اسلاید، اورهد و مانند آن را آماده کنید تا زمان سخنرانی شما با انجام دادن این گونه کارها تلف نشود . 55 – در صورتی که پیش از سخنرانی شما کس دیگری نیز سخنرانی مینماید، سعی کنید چند دقیقه زودتر از موعد مقرر خودتان، در محل سخنرانی حاضر شوید تا از موضوع و محتوای سخنان او و بویژه مثلا مرثیهای که در پایان سخنرانیاش میخواند، آگاه شوید . با این کار، هم به این سخنران احترام گذاشتهاید، و هم از تکرار موضوع و مرثیه برای شنوندگان خود دوری جستهاید . 56 – برای آرامش بیشتر در سخنرانی، پیش از سخن گفتن چند نفس عمیق بکشید . 57 – پیش از سخنرانی صدای بلندگو را آزمایش و تنظیم نمایید و فاصله مناسب خود با آن را در نظر بگیرید و تلاش کنید تا صدای نابهنجار و یا سوت دلخراش از آن تولید نشود، مثلا دهان خود را به میکروفون نچسبانید . 58 – در صورت امکان، از بانیان و برگزارکنندگان مجلس سخنرانی خود بخواهید که هنگام سخنرانی شما از دادن آب، چای، خرما، حلوا، شیرینی و مانند آن، به شرکت کنندگان خودداری ورزند تا تمرکز حواس شما و آنان از بین نرود و کنترل مجلس نیز به هم نخورد . ادامه دارد …
چگونه سخنرانی کنیم – بخش سوم
نکات آغاز سخنرانی
59 – سخنرانی خود را با نام و حمد خدا و درود و سلام بر پیامبر محبوب خدا صلی الله علیه و آله و خاندان او و بویژه امام زمان علیهم السلام و نفرین بر دشمنان آنان آغاز کنید . مثلا چنین بگویید: «بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، ثم الصلوه و السلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و لعنهالله علی اعدآئهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین» . 60 – میتوانید پس از یادکرد نام و ستایش خدا و درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندان او علیهم السلام، آیه و یا حدیث و یا شعری را که با محتوای سخن شما ارتباط و تناسب دارد، در آغاز سخنرانی خود بخوانید . مثلا اگر موضوع و محتوای سخنتان درباره «دعا» است، میتوانید این آیه را بخوانید: «و قال ربکم ادعونی استجب لکم … پروردگارتان گفت: شما بخوانید مرا، من هم اجابت میکنم شما را» . 61 – شایسته است که در آغاز سخنرانیتان، موضوع و طرح و چارچوب بحث و سخن خود را برای شنوندگان بیان کنید . مثلا چنین بگویید: «بحث امروز ما درباره اخلاص است که عنوانهای آن عبارتند از: تعریف اخلاص، ارزش و اهمیت اخلاص، آثار و فواید اخلاص، اقسام اخلاص، مراحل اخلاص، ویژگیهای مخلصان و …» . 62 – گاهی با خواندن یک یا چند بیت زیبای شعر در آغاز سخنرانی تان، میتوانید جذابیتخاصی به سخنرانی خود بدهید . مثلا اگر در مجلسی برای «جانبازان» و «خانواده» های آنان سخن میگویید، میتوانید زبان حال آنان را این گونه بازگو کنید: اگر داغ دل بود ما دیدهایم اگر خون دل بود ما خوردهایم اگر دل دلیل است آوردهایم اگر داغ شرط است ما بردهایم (1) 63 – برای آغاز سخنرانی خود، عبارات و جملات مناسب و زیبایی انتخاب کنید . مثلا چنانچه موضوع سخنرانی شما درباره «شهادت» است، میتوانید این جمله را بگویید: «خون جامه را ناپاک، اما جامعه را پاک میکند .» 64 – گاهی بیان یک داستان جالب و زیبا در آغاز سخنرانی، بسیار مؤثر خواهد بود و جلب توجه خواهد نمود . به طور نمونه، چنانچه موضوع سخنرانی شما «استفاده از روش غیر مستقیم در تعلیم و تربیت» است، میتوانید داستان وضو گرفتن امام حسن و امام حسین علیهما السلام را، در حضور پیرمردی که اشتباه وضو میگرفت، بیان کنید . 65 – گاهی میتوانید سخنرانی خود را با طرح یک سؤال آغاز نمایید تا هم توجه شنوندگان را به سخنان خود جلب کنید و هم آنان را در سخنرانیتان شریک سازید . مثلا چنانچه موضوع سخنرانی شما درباره «توبه» است، میتوانید در آغاز آن، این سؤال را مطرح نمایید: «توبه و شرایط آن چیست و آیا توبه در آخر عمر پذیرفته میشود یا نه؟» 66 – در ابتدای سخنرانی خود، ارزش و اهمیت موضوع سخنرانیتان را برای شنوندگان خویش بیان کنید تا به آن علاقهمند شوند و به سخنان شما تا پایان سخنرانیتان گوش فرا دهند . به طور مثال، چنانچه موضوع سخنرانی شما درباره «تقوا» است، در آغاز سخنرانی خود، به ارزش و اهمیت «تقوا» از نظر قرآن، از نظر معصومان علیهم السلام، از دیدگاه حضرت امام خمینی رحمه الله و مقام معظم رهبری – مدظله العالی – و علماء و دانشمندان بپردازید . 67 – سعی کنید در همان آغاز، بر مجلس سخنرانیتان مسلط شوید . گاه با خواستن یک یا چند صلوات از جمعیتشنوندگان، میتوانید این کار را انجام دهید . 68 – گاهی در آغاز برخی از سخنرانیها خوشامدگویی به شنوندگان لازم است . به طور نمونه، میتوانید چنین بگویید: «به همه حضاری که به این مجلس تشریف آوردهاند، عرض سلام و خوشامدگویی دارم . امیدوارم ثوابی از این مجلس، در پرونده اعمال ما و شما ثبت و ضبط شود .» 69 – باید در کیفیت و کمیت مقدمه سخنرانی خود دقت نمایید . مثلا کمیت مقدمه سخنرانیتان نباید آن قدر طولانی شود که فرصت چندانی برای بیان اصل سخنرانیتان باقی نماند . 70 – همه قوای خود را در مقدمه سخنرانیتان به کار نبرید، بلکه برای بقیه سخنرانی خود نیز ذخیره نگاه دارید . از اینرو، در مقدمه سخنرانی خویش باید از حدت و حرارت به خرج دادن خودداری کنید تا برای ادامه سخنرانی تان، با خستگی روبه رو نشوید و حنجره شما توانایی سخن گفتن را نیز داشته باشد . 71 – در آغاز سخنرانی، از مطالبی که مورد قبول و توافق میان شما و شنوندگانتان است، استفاده کنید تا آنان، در همان آغاز، نسبتبه شما و محتوای سخنرانیتان علاقهمند شوند و موضعگیری منفی نکنند . مثلا اگر برای کسانی سخن میگویید که «ولایت فقیه» را قبول دارند، اما درباره «حدود و اختیارات ولی فقیه» سؤالات و شبهاتی دارند، شما در آغاز سخنان خود، از «ارزش و اهمیت ولایت فقیه» و سپس از «آثار و فواید ولایت فقیه» و آن گاه از «شرایط ولی فقیه» و در پایان سخنانتان، از «حدود و اختیارات ولی فقیه» سخن بگویید . نکات هنگام سخنرانی
72 – در جایی بایستید یا بنشینید که شنوندگان، شما را ببینند و صدایتان را بشنوند تا با استفاده از روش سمعی – بصری، بر شنوندگان خویش تاثیر بگذارید . مثلا مواظب باشید پشت تابلو یا نوشته و یا دسته گلی که روی میز و تریبون سخنرانیتان گذاشتهاند، قرار نگیرید و پنهان نشوید . 73 – در صورت امکان، میکروفون را به دست نگیرید و آن را در جای مناسبی ثابت نگه دارید تا با آسودگی خاطر، سخنرانی کنید . 74 – مواظب باشید که با جیبهای برآمده و یا پر از کاغذهای یادداشت، سخنرانی نکنید . این امر ممکن است که یا توجه شنوندگان را به سوی خود جلب نماید و یا مورد تمسخر ذهنی آنان شود . 75 – میتوانید یادداشتهای سخنرانیتان را همراه خود داشته باشید، ولی آنها را به گونهای کنار میز یا تریبون سخنرانی خود بگذارید که در معرض دید مخاطبانتان قرار نگیرند . 76 – اگر یکی از شخصیتها یا بزرگان، به مجلس سخنرانی شما وارد شدند و توجه شنوندگان را به سوی خود جلب کردند، مواظب باشید که اختیار مدیریت مجلس را از دست ندهید و در صورت لزوم، احترام لازم را به ایشان بگذارید . مثلا میتوانید از شنوندگان خود بخواهید که یک صلوات بفرستند . 77 – اگر در بین سخنرانیتان نوشتهای به دستشما دادند، سعی کنید بدون مکث و وقفه در سخن گفتن، آن را برای خود بخوانید و چنانچه باید درباره آن سخنی بگویید و یا توضیحی بدهید، در همان هنگام و یا در فرصتی که مناسبتر است، این کار را انجام دهید . 78 – چنانچه شخصی در میان سخنرانی، از شما سؤالی کرد، در صورت امکان و ضرورت و با در اختیارگرفتن مدیریت جلسه، آن سؤال را پاسخ دهید و در غیر این صورت، به آن شخص بگویید که پس از سخنرانی، پاسخ سؤالش را خواهید داد . 79 – اگر هنگام سخنرانی، مطلب بعدی خود را فراموش کردید، مطلب قبلی آن را تکرار کنید و برای شنوندگانتان شرح دهید و ضمن این کار، به جستجوی مطلب بعدی در ذهن خود بپردازید تا آن را به یاد آورید . این امر در خواندن مصراعها و یا بیتهای بعدی یک شعر، فراوان پیش میآید . 80 – اگر در محل سخنرانی شما یا بیرون از آن، اتفاقی افتاد، آن را به گونهای با سخنرانیتان ارتباط دهید یا در حل آن بکوشید و یا حواس شنوندگان را به سوی سخنان خود جلب کنید . مثلا چنانچه صدای رعد و برق، توجه شنوندگان را به سوی خود جلب کرد، میتوانید چنین بگویید: «امیدواریم لطف الهی شامل حال ما شود و این رعد و برق، به باران رحمت الهی تبدیل گردد و کشاورزان ما را نیز خوشحال کند .» 81 – جز در موارد ضرورت، سعی کنید از کلمه «من» کمتر استفاده نمایید و به جای آن، کلمه «ما» را به کار گیرید تا بر تکبر و خود بزرگ بینی شما حمل نشود و سخنانتان را کمتاثیر و یا بیتاثیر نکند . به طور نمونه، به جای اینکه بگویید: «من با فساد اخلاقی در این منطقه مبارزه خواهم کرد» ، بگویید: «ما با فساد اخلاقی در این منطقه مبارزه خواهیم کرد .» 82 – گاهی نگاه کردن به ساعت از سوی شنوندگان و جا به جا شدن آنان در جای خود و بستن دفتر و کتابهایشان با صدای بلند، نشان دهنده خستگی آنان است . پس، یا با ایجاد تنوع در سخنانتان، خستگیشان را برطرف نمایید و یا اصلا بهتر استبه سخنان خود ادامه ندهید و سخنرانیتان را به پایان برید . مواد سخنرانی
83 – برای سخنرانی خود، مواد و مصالح لازم را تهیه و پیریزی کنید تا سخن شما از استحکام بیشتری برخوردار گردد . مواد مورد استفاده در سخنرانی میتواند از این مواد باشد: آیات; روایات; اصول منطقی و قواعد عقلی; قوانین علمی و تجربی; خاطرات و داستانها; اشعار; تمثیلات; ضرب المثلها; سخنان بزرگان دین و دانش; لطایف و ظرایف; آمار و اخبار . 84 – دقت کنید آیات، روایات، اصول عقلی، قوانین علمی، اشعار، داستانها و مانند آن را که در سخنرانیتان مورد استفاده قرار میدهید، با موضوع و محتوای سخنرانی شما موافقت داشته و متناسب باشند . 85 – مواظب باشید اشعاری را که در سخنرانیتان میخوانید، از نظر محتوا، چینش، وزن، قافیه، تلفظ، سراینده و مانند آن صحیح باشند . مثلا شعر: «دل من در پی یک واژه بیخاتمه بود اولین واژه که آمد به نظر، فاطمه بود» گرچه زیباست، صحیح نیست; زیرا «واژگان بیخاتمه» ای وجود ندارد تا نخستین آنها حضرت فاطمه علیها السلام باشند . یا شعر «چون که با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد» از «سعدی» نیست، بلکه از «مولوی» و چینش آن بدین صورت است: (چون که با کودک سر و کارم فتاد هم زبان کودکان باید گشاد) یا شعر «رخش لعل باد و دلش شاد باد همیشه جهان را جهاندار باد» از نظر قافیه، صحیح نیست; زیرا پس از نادیده گرفتن «ردیف» شعر که کلمه «باد» است، دو کلمه «شاد» و «جهاندار» همقافیه نیستند . یا اگر دو کلمه «صاحب خبر» در شعر زیرین را به صورت «صاحب خبر» تلفظ کنید، شعر از نظر وزن با اشکال رو به رو خواهد شد: «ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راهرو نباشی کی راهبر شوی؟» . 86 – داستانهای مطرح شده در سخنرانی باید از نظر محتوا، درست و از نظر مدرک و ماخذ، معتبر باشند . به طور نمونه، داستان «جزیره خضراء: محل زندگانی امام زمان علیه السلام» به آن گونهای که در برخی از کتابها نقل شده، طبق نظرشماری از بزرگان و محققان، هم از نظر محتوا مخدوش است و هم از نظر ماخذ نامعتبر است . 87 – بکوشید داستانی را که در سخنرانیتان نقل میکنید، آن قدر طولانی نباشد تا قسمت عمده سخنانتان را دربر گیرد; بلکه داستان نقل شده را به صورت مختصر و مفید و به دور از حشو و زوائد نقل نمایید . 88 – از داستانهایی استفاده کنید که جالب، تازه، نکته دار و انگیزه برانگیز باشند، به گونهای که شنونده همواره در پی آن باشد تا دنباله داستان را بشنود و فرجام آن را بداند . 89 – داستانهایی را که در سخنرانی نقل میکنید، گاهی از سه مرحله و قسمت «مقدمه» ، «اوج» و «فرود» تشکیل میشود . توجه به این نکته و رعایت آن در سخنرانی شایسته است . 90 – اگر آمار و اخباری را در سخنرانی خود مطرح میکنید، توجه داشته باشید که صحیح و دقیق و معتبر باشند . و چنانچه از لطیفهها و مطایبههایی در سخنان خویش استفاده مینمایید، مواظب باشید که رکیک و سخیف و مستهجن نباشند . 91 – از ضرب المثلهایی استفاده نمایید که اغلب مخاطبانتان با معنا و کاربرد آن آشنا باشند . مثلا میخواهید بگویید که مقصود و مراد ما در کنارمان است و ما از آن بیخبریم، بگویید: «آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم» ، تا اغلب و یا همه شنوندگان شما از این ضربالمثلی که به کار گرفتهاید، مقصود و مراد شما را دریابند . پینوشت: 1) قیصر امین پور .
چگونه سخنرانی کنیم – بخش چهارم
در سه بخش گذشته این مقاله، نکتههایی را درباره تعریف سخنرانی، اهداف سخنرانی، عوامل مؤثر در سخنرانی، اصول سخنرانی، بایستههای پیش از سخنرانی، بایدهای آغاز سخنرانی، بایدهای هنگام سخنرانی، و مواد سخنرانی، تقدیم کردیم . در این شماره نکتههای دیگری را درباره سخنرانی بیان میکنیم . نکات پایان سخنرانی
92 – شایسته است که در پایان سخنرانی خود، پیام و یا پیامهایی را به صورت خلاصه سخنرانی، به شنوندگان عرضه کنید تا نتیجه سخنرانیتان در ذهن آنان باقی بماند . به طور مثال، اگر موضوع سخنرانی شما درباره «روشهای تربیت» است، پس از سخن گفتن کامل درباره آنها، چنین بگویید: «سخن امشب ما درباره روشهای تربیتبه پایان رسید و خلاصه سخن ما این شد که روشهای تربیت عبارتند از: روش تقلیدی، روش تلقینی، روش تدریجی، روش غیر مستقیم، روش الگویی و روش عملی» . 93 – آنچه را میخواهید بیش از سایر مطالب دیگر، در ذهن شنوندگانتان باقی بماند، در پایان سخنرانی خود بیاورید . مثلا اگر بحثشما در زمینه «مسائل تربیتی» و با عنوانهای «تعریف تربیت» ، «ارزش و اهمیت تربیت» ، «آثار و فواید تربیت» ، «اقسام تربیت» ، «ویژگیهای مربی» ، «محیطهای تربیتی» و «روشهای تربیت» است و میخواهید «ویژگیهای مربی» ، بیش از عنوانهای دیگر، در ذهن مخاطبانتان باقی بماند، آن را در پایان سخنرانی خود مطرح کنید . 94 – مانند آغاز سخنرانی، در پایان سخنان خود نیز میتوانید عبارات و جملات زیبایی را برگزینید . به طور مثال، چنانچه موضوع سخنرانی شما درباره «امام زمان علیه السلام» است، میتوانید این جمله زیبا را بگویید: «خوشا آنان که از درس انتظار یک جمعه هم غیبت نکردند» (1) . و در صورتی که موضوع سخنرانیتان درباره «تمسک به قرآن و عترت» است، میتوانید این جمله زیبا را بگویید: «سعی میان صفای قرآن و مروه عترت، ما را به کعبه مقصود میرساند» (2) . 95 – بکوشید در پایان سخنرانیتان، از بزرگان، شخصیتها و کسانی که در سخنرانی شما شرکت کردهاند، به گونهای درخور ولی بدون اغراق، تشکر و قدردانی نمایید . به طور نمونه، میتوانید چنین بگویید: «از شخصیتهای مذهبی، فرهنگی، علمی، سیاسی، بزرگان، علماء و همه کسانی که از راههای دور و نزدیک، قدم رنجه فرمودند و به این مجلس تشریف آوردند، تشکر و قدردانی میکنم» . 96 – تلاش کنید که سخنرانی خود را با چندین جمله دعا نیز به پایان برید . و پیش از دعا میتوانید پنجبار آیه «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء» را همراه شنوندگان خود بخوانید و سپس دعاهای مورد نظر را بر زبان خویش جاری سازید . البته چه شایسته است که نخستین دعایتان برای «فرج امام زمان علیه السلام» باشد . 97 – از مطالب مطرح شده در سخنرانیتان نیز برای دعاهای پایان آن استفاده کنید . فیالمثل، اگر درباره «امام زمان علیه السلام» سخن گفتهاید، در پایان سخنرانیتان این گونه نیز دعا کنید: «خدایا! دیدگان تاریک ما را به جمال دل آرای امام زمان علیه السلام روشن بفرما!» ; «خدایا! این انقلاب اسلامی را زمینه ساز انقلاب جهانی امام زمان علیه السلام بگردان!» . و چنانچه درباره «روشنفکر و روشنفکری» سخنرانی کردهاید، در فرجام سخنانتان اینچنین نیز دعا نمایید: «خدایا! فکر ما را به نور خود روشن بفرما! » ; «خدایا! روشنفکران ما را متعهد به دین خود و دینداران ما را روشنفکر در دین خود بگردان!» . نکات پس از سخنرانی
98 – در صورت امکان و پس از سخنرانی خود، مدتی در محل سخنرانیتان حضور داشته باشید تابه انتقادها و پرسشهای احتمالی شنوندگان پاسخ دهید . 99 – چنانچه، پس از سخنرانیتان، از سخنان شما انتقادی درست و سودمند کردند، فروتنانه و شجاعانه آن را بپذیرید و مواظب باشید که آن را به صورت غیر منطقی توجیه نکنید . این کار به شخصیتشما اعتبار بیشتری میبخشد . شرایط سخن
100 – سعی کنید از جملات و عبارات گویا، کوتاه، زیبا و روان در سخنرانی استفاده کنید . مثلا این جمله نه گویاست، نه زیباست، نه روان: «حضار گرامی! در ماه صیام باید از نه مفطر صوم کف نفس کنید» . به جای آن میتوانید چنین بگویید: «حضار گرامی! در ماه مبارک رمضان باید از نه چیز که روزه را باطل میکنند، خودداری ورزید» . 101 – در سخنوری بکوشید که گنجینه لغات و واژگانی خود را افزایش دهید تا گرفتار کمبود الفاظ برای معانی و مقاصد خود نشوید . مثلا به جای کلمه «مقدمه» و متناسب با فضای سخن و سخنرانی، میتوانید از کلمات «پیشگفتار» ، «سرآهنگ» ، «سرآغاز» ، «مطلع» ، «طلیعه» ، «طلایه» ، «درآمد» ، «دیباچه» و «سپیده» نیز استفاده کنید . 102 – درست گویی را با مطالعه و مراعات قواعد دستور زبان یاد بگیرید . به طور مثال، در پایان سخنرانی خود این گونه دعا نکنید: «خدایا! به مسئولان ما اخلاص و به جانبازان ما صبر و رزمندگان اسلام را پیروز بگردان» ; زیرا این سه جمله از نظر «فعل» یکسان نیستند تا بخواهیم آنها را با «واو عطف» به یکدیگر عطف کنیم . پس صحیح آن است که بگویید: «خدایا! به مسئولان ما اخلاص و به جانبازان ما صبر عنایتبفرما و رزمندگان اسلام را پیروز بگردان» . 103 – از کلمات و جملاتی استفاده کنید که تلفظ آنها برای خودتان مشکل نباشد . مثلا تلفظ «جنجال برانگیزانندهترین» ، همانند «خواجه تو چه تجارت میکنی؟» ، دشوار است و ممکن است هنگام ادای آن، با مشکل رو به رو شوید . و از سخنانی استفاده کنید که درک معانی آنها برای شنوندگانتان دشوار نباشد . مثلا اگر سخنوری، به تناسب موضوع سخن خود، این شعر را بخواند: ز خان و مان و قرابت، به غربتافتادم بماندم اینجا بی ساز و برگ و انگشتال بسیاری از شنوندگان – اگر نگوییم همه آنان – معنای کلمه «انگشتال بیمار و ضعیف و نحیف» را متوجه نخواهند شد . 104 – مواظب باشید که واژگان هر زبان و بویژه زبانهای غیر فارسی را، از نظر حروف، درست تلفظ کنید . و اگر با تلفظ درست واژگان غیر فارسی، مانند عربی و انگلیسی و فرانسوی، آشنا نیستید، از به کارگیری آنها در سخنرانی خود پرهیز نمایید و عطایش را به لقایش ببخشید . مثلا واژه فارسی «گرامی عزیز» را «گرام» ، و دو واژه عربی «تولی و تبری» را «تولی و تبری» و واژه انگلیسی فلاسک (Flask) را فلاکس، و واژه فرانسوی «کاندیدا داوطلب; نامزد» را «کاندید ساده دل; معصوم» تلفظ نکنید . 105 – دقت کنید که واژگان هر زبان و بویژه زبانهای غیر فارسی را، از نظر حرکات و اعرابها، درست تلفظ نمایید . به طور نمونه، واژه فارسی «برومند» را «برومند» ، و واژگان عربی «یا اباصالح المهدی» را «یا اباصالح المهدی» و «یا اباصالح المهدی» ، و واژه انگلیسی تورنمنت (Tournament) را «تورنمنت» ، و واژه فرانسوی «رمان: Roman » به معنای داستان بلند را «رمان» که در زبان عربی به معنای «انار» است، تلفظ نکنید . 106 – از میان چند کلمه مترادف که از نظر معنایی به هم نزدیکند، آن را که زیباتر استبرگزینید . به طور نمونه، از میان کلمات «حادثه» ، «اتفاق» ، «رخداد» ، «واقعه» و «رویداد» شاید کلمه «رخداد» و سپس «رویداد» زیباترین آنها باشد، هرچند ممکن است که هرکدام از کلمات مترادف، جایگاه خاصی داشته و در همان جایگاه خاص خودشان زیباتر و مناسبتر باشند . 107 – سعی کنید از اضافه کردن بیش از حد کلمات به یکدیگر یا همان «تتابع اضافات» خودداری ورزید . مثلا بر کرسی سخن چنین نگویید: «چندین نسخه خطی در کتابخانه مدرسه فیضیه حوزه علمیه قم وجود دارد» . گفتنی است آوردن یک کلمه را با سه مضافالیه روا دانستهاند . پس گفتن جمله بالا بدین صورت رواست: «چندین نسخه خطی در کتابخانه مدرسه (1) فیضیه (2) قم (3) وجود دارد» . 108 – توجه داشته باشید دو یا چند واژه را که با یکدیگر ترکیب شده و یا کنار هم قرار گرفتهاند، درستبگویید . به طور مثال، باید به جای «ید و بیضا» ، «جر و بحث» ، «معرف حضور شما» و «قوس و قزح» بگویید: «ید بیضا دستسفید» ، «جر بحث کش دادن بحث» ، «معروف حضور شما آشنا نزد شما یا معرفی شده به حضور شما» و «قوس قزح رنگین کمان» . 109 – چنانچه در سخنرانی خود از کلمات و جملات غیر فارسی – مانند عربی و انگلیسی – استفاده میکنید، آنها را برای شنوندگانتان ترجمه و معنا نمایید . به طور مثال، اگر آیه یا حدیثی را به زبان عربی و یا جملهای را از رمان انگلیسی «شکسپیر» میخوانید، آنها را نیز ترجمه کنید; حتی گاه باید کلمات و جملات فارسی را نیز معنا نمایید . فی المثل، آیا این شعر حافظ: «دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند/گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند» نیازمند معناکردن و توضیح دادن و حتی تبیین و تحلیل نمودن نیست؟ 110 – مواظب باشید که کلمات و جملات غیر فارسی – مانند کلمات و جملات عربی و انگلیسی و بویژه آیات و روایات – را درست ترجمه کنید . فی المثل، برخیها حدیث «… فان المرئه ریحانه و لیستبقهرمانه» را که در «نهج البلاغه» آمده است، چنین ترجمه کردهاند: «زن گل خوشبوست، نه پهلوان پرزور» ; در حالی که بعضی از مترجمان بر این عقیدهاند که واژه «قهرمان» به معنای «پهلوان» و «نیرومند» نیست، بلکه معنای دیگری دارد . 111 – از به کارگیری کلمات و جملات و لهجههای محلی خودداری کنید، مگر آنکه در همان محل، سخنرانی نمایید و یا واقعا نتوانید بدون آن لهجه خاص، سخن بگویید . به طور نمونه، در برخی از شهرها، هنگامی که به کسی میخواهند بگویند: «مواظب باش سرمانخوری!» ، به او میگویند: «مواظب باش نچایی!» . در حالی که ممکن استشماری از مردم، معنای چنین جملهای را متوجه نشوند . 112 – برای ظواهر و تزیین سخنان خود نیز فکر کنید و آن را در زیباترین شکل و قالب بیان نمایید; زیرا گاه مواد سخن برای دو سخنور یکسان است، اما شکل و قالبی که هر یک از این دو به سخنان خود میدهند، سخنرانیشان را متفاوتتر و زیباتر میکند . به طور نمونه، چنانچه در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینیقدس سره به مخاطبانتان بگویید: «حیف شد که امام از میان ما رفت و او را خوب درک نکردیم!» ، معمولی سخن گفتهاید; اما در صورتی که این شعر «حافظ» را برای آنان بخوانید: شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفتروی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفتگویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت; به سخن خود شکل و قالب زیبایی دادهاید . 113 – سخنانتان را طوری به کار برید که عوام بفهمند و خواص بپسندند . مثلا این سخن ممکن است مورد پسند خواص باشد، اما عوام آن را نفهمند: «خمینی هم خم است و هم می است و هم نی است» و یا حتی برخی از آنان ندانند که کلمه «خمینی» به شکل جدا – جدا و با اندکی دگرگونی، به صورت (خم – می – نی) درآمده و به این گونه شده است . 114 – برای سخنانی که نیازمند «دلیل» هستند، دلیل بیاورید . و برای گفتههایی که نیازمند «مدرک» هستند، مدرک ذکر کنید; بویژه برای سخنانی که پذیرش آنها برای مردم مشکل است . مثلا برای محتوای این سخن که «لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما; ای محمد! اگر تو نبودی، فلکها را نمیآفریدم . و چنانچه علی نبود، تو را نمیآفریدم . و در صورتی که فاطمه نبود، تو و علی را نمیآفریدم .» باید هم دلیل محکم بیاورید و هم مدرک معتبر . 115 – بکوشید از خالیبندی و سخنان مبالغهآمیز خودداری کنید، مگر آنکه بتوانید آنها را اثبات کنید . و توجه داشته باشید معمولا سخنورانی که در دام چنین خصلتی گرفتار آمدهاند، از اثبات آن نیز عاجزند . به طور مثال، نگویید: «دیشب در مسجدی سخنرانی میکردم که هزاران نفر در آن شرکت کرده بودند و جای سوزن انداختن هم نبود» ، در حالی که خودتان میدانید و یا حتی عدهای میدانند آن مسجد گنجایش بیش از پانصد نفر را ندارد . 116 – در مواردی که تشخیص میدهید مثلا باید از اصطلاحات علمی مانند «پلورالیسم» و «سکولاریسم» و یا اصطلاحات عرفانی مانند «می» و «میکده» استفاده کنید و احتمال میدهید که مخاطبانتان مفهوم و معنای آنها را نمیدانند و یا برداشت دیگری از آنها دارند، بکوشید – هرچند به اختصار – آنها را تعریف نمایید و توضیح دهید تا مثلا سراینده شعر (بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم/فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم) به شرابخواری و میگساری متهم نشود . 117 – هر سخنی را در جایگاه ویژه خود – نه پیش از آن و نه پس از آن – طرح کنید تا از تکرار سخن در جایگاههای مختلف سخنرانی خودداری ورزید که «خواجه شیراز» در سفته است و خوش گفته است: «هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد» . 118 – در آغاز راه میتوانید درباره موضوع و محتوای سخنرانی خود و چگونگی بیان آن، با دوستان اهل نظر و سخنوران و صائبنظران مشورت کنید . مثلا به آنان بگویید: «در شب نیمه شعبان برای تعدادی دانشجوی بسیجی میخواهم سخنرانی کنم . نظر شما درباره موضوع و محتوا و چگونگی بیان آن چیست؟» . 119 – شما میتوانید از منابع و متون مختلفی استفاده کنید، ولی آنچه انتخاب مینمایید، باید از نظر طرز بیان، لباس سخنرانی به تن داشته باشد . از اینرو، معمولا بیان محاورهای و گفتاری بهتر از بیان کتابی و نوشتاری است . به طور مثال، به جای عبارت «هر سال بهار میآید و درختشکوفه میزند و در پایان، به بار مینشیند . آیا ما از درخت نیز کمتر هستیم؟» بهتر است که در قالب سخنرانی و بر کرسی سخن بگویید: «هر ساله بهار مییاد و درختشکوفه میزنه و در پایان، به بار مینشینه . آیا ما از درخت هم کمتریم؟» 120 – عنوان سخنرانی دارای اهمیت است . آن را گویا، کوتاه، زیبا و روان انتخاب کنید . مثلا از میان عنوانهای «غنا از نظر قرآن و سنت» ، «موسیقی از دیدگاه قرآن و سنت» ، «موسیقی از نظر اسلام» و «خوانندگی و نوازندگی از نظر آیات و روایات» شاید عنوان «موسیقی از نظر اسلام» گویاتر، کوتاهتر، زیباتر و روانتر باشد . 121 – برای سخنرانی، مطالب خود را تنظیم و دستهبندی کنید و بر اساس آن، سخن بگویید تا از این شاخه به آن شاخه نپرید و از آن شاخه نیز به شاخه دیگر نروید . و تنظیم و دستهبندی مطالب باید به صورت تدریجی باشد، یعنی از مطالب آسان که فهم آنها محتاج به مطالب دیگر نیست، آغاز شود و کمکم به مطالبی برسد که فهم آنها منوط به مطالب پیشین است . 122 – دستهبندی مطالب باید به اندازهای باشد که برای آسانگشتن و روشنشدن مطلب لازم و مفید است; زیرا اگر سخن خود را به بخشهای فراوان و قسمتهای غیر مفید تقسیم و دستهبندی کنید، نتیجه معکوس خواهید گرفت و شنوندگانتان نمیتوانند همه آن قسمتها و بخشها را بخوبی فراگیرند و در ذهن خویش بسپارند . و در دستهبندی و تنظیم هر مطلب باید قسمتها از یکدیگر متمایز باشند و امور مختلف باهم آمیخته نگردند و تقسیم آنچنان باشد که تمام مطلب را فراگیرد و آن را ناقص نگذارد . 123 – بکوشید که از بیان سخنان کهنه و نخ نما و تکراری و کلیشهای خودداری ورزیده، به جای آن، از سخنان جذاب و نو که کمتر شنیده شدهاند، استفاده کنید تا شنوندگان شما اندک و خسته و گریزان نشوند . فی المثل، اگر در زمینه «اهمیت هنر» و برای دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا سخن میگویید، این گفتارهای مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای – مدظله العالی – ، را برای آنان بگویید: «هر ایده، اندیشه و انقلابی که در قالب هنر نگنجد، ماندنی نخواهد بود (12/3/1363)» یا «دشمنی با هنر همانند دشمنی با خورشید است (22/8/1368)» . 124 – از داشتن «تکیه کلام» در هنگام سخن گفتن بپرهیزید . تکرار کلمات و عبارتهایی مانند «در واقع» ، «به اصطلاح» ، «به حساب» ، «به قول معروف» ، «عرض کنم به حضور شما» ، «در حقیقت» ، «فی المثل» و جز آن موجب آزردگی ذهنی شنوندگان میشود . به طور نمونه، چنین نگویید: «در واقع به شما حضار محترم باید عرض کنم آن آیهای که در قرآن کریم آمده است و در واقع بیان کننده عدالت اجتماعی به طور عام و فراگیر است، در واقع همان آیهای است که در آغاز عرایضم برای شما تلاوت کردم» . 125 – باید آنچه از دیگران نقل میکنید، ماخذ و سندش را به خاطر بسپارید تا هنگام پرسش، از جواب آن عاجز نمانید . رعایت این امر برای مطالبی که جالب و نو هستند، ضروریتر است . به طور مثال، اگر برای دانشجویان رشته ادبیات و در زمینه اهمیتشعر» این فرموده حضرت امام خمینیقدس سره را بیان مینمایید که «لسان [زبان] شعر بالاترین لسان است» ، ماخذ آن را که «صحیفه نور، ج 17، ص 192» استبه خاطر بسپارید تا هنگام ماخذخواهی بتوانید پاسخگو باشید . 126 – همان گونه که «ساده نگاری» غیر از «ساده انگاری» است، «ساده گویی» نیز غیر از «سادهاندیشی» است . از اینرو، بکوشید که اندیشههای والا، علمی و پیچیده را با زبانی «ساده» برای مردم بیان کنید تا سخنانتان قابل فهم برای آنان باشد; هرچند هنگام سخنرانی برای مخاطبان خاص، میتوانید با زبان خاص سخن بگویید . برای مثال، میتوان از بیشتر سخنرانیهای آیت الله شهید مطهری رحمه الله نام برد که اندیشههای والا و پیچیده علمی را با زبانی «ساده» برای مردم بیان و تبیین میکرد . 127 – اگر میخواهید بدانید که آیا سخنان شما از طرح و انسجام و چارچوب کلی برخوردار است، ببینید آیا میتوانید که رؤوس مطالب آن را در نظمی خاص روی کاغذ بیاورید . فیالمثل، چنانچه برای «حوزویان» و در زمینه «روش فیش برداری» میخواهید سخن بگویید و روی کاغذ خود چنین نگاشتهاید: مشخصات فیش، داستان محدث قمی، ضربالمثل مربوط، تعریف و اصول فیشبرداری، حدیث «اکتبوا» ، سخن شهید مطهری، شعر مربوط و … بدانید که سخنانتان دارای طرح و انسجام نیست; اما در صورتی که روی کاغذتان چنین آوردهاید: یک . تعریف فیش و مشخصات آن; دو . ارزش و اهمیت فیش برداری; ا . از نظر اسلام (حدیث اکتبوا) ; ب . از دیدگاه بزرگان دین و دانش (داستان محدث قمی، سخن شهید مطهری) ; ج . از دیدگاه فرهنگ و ادب (اشعار و ضرب المثلهای مربوط) ; سه . اصول فیش برداری . دراین صورت بدانید که سخنرانی شما دارای طرح و انسجام است . ادامه دارد … . پینوشت: 1) نقل به مضمون از نوشتههای جناب «رضا بابایی» . 2) همان
چگونه سخنرانی کنیم – بخش پنجم
در شمارههای پیشین، درباره تعریف سخنرانی، اهداف سخنرانی، عوامل مؤثر در سخنرانی، اصول سخنرانی، بایستههای پیش از سخنرانی، بایدهای آغاز سخنرانی، بایدهای هنگام سخنرانی، مواد سخنرانی، بایدهای پایان و پس از سخنرانی، و شرایط سخن، به صورت نکته وار مطالبی را ارائه کردیم . و در این شماره نکتههای دیگری تقدیم میگردد . شرایط سخنران
128 – بکوشید که از انگیزهها و خواستههای شنوندگان خود اطلاع کافی داشته باشید تا سخنان شما با این انگیزهها و خواستهها تناسب لازم را داشته باشند . مثلا اگر میدانید که مخاطبانتان خواستار مسائل «اخلاقی» هستند، برای آنان مسائل «اخلاقی» را مطرح و بازگو کنید . چنانچه میدانید که مخاطبان شما خواهان مباحث «هنری» هستند، از «هنر» برای آنان سخن بگویید . و سعی کنید که با ظرفیت روحی و روحیات شنوندگان خود آشنا شوید و متناسب با آن سخن بگویید . مثلا اگر ظرفیت روحی آنان با «مسائل عرفانی» متناسب نیست، از پرداختن به این گونه مسائل خودداری ورزید و یا پس از زمینهسازیهای لازم و فراوان، به آنها بپردازید . 129 – یکی از مواردی که توجه و علاقه شنوندگان را به خود جلب میکند، خوشتیپی و خوشرویی و خوشخویی سخنران است . از اینرو، با ظاهری آراسته، لباسی پاکیزه، بدنی معطر، چهرهای گشاده و لبانی متبسم به سوی کرسی سخن گام بردارید و با اخلاقی خوش سخن بگویید . 130 – باید در سخن گفتن آنچنان ورزیده باشید که اگر به شما بگویند در ده دقیقه سخنرانی کنید، بتوانید; و چنانچه به شما بگویند در صد دقیقه سخنرانی نمایید، باز هم بتوانید . 131 – اگر بیمار هستید و فیالمثل سرما خوردهاید، یا سخنرانی نکنید، و یا به شنوندگان خود، در آغاز سخنرانیتان مثلا چنین بگویید: «از اینکه سرما خوردهام و سینهام گرفته است، از شما حضار گرامی عذر میخواهم . امیدوارم که به بزرگواری خودتان مرا عفو بفرمایید» ، و سپس سخنرانی خود را آغاز نمایید تا بیماریتان سخنان شما را تحت الشعاع خود قرار ندهد . 132 – چنانچه در سبک و شیوه سخنرانی از کسی، مثلا از «مرحوم فلسفی» یا «شهید مطهری» و یا «مرحوم کافی» ، تقلید میکنید و در آغاز راه سخنوری هستید، این کار مانعی ندارد; ولی بکوشید که به مرور زمان، آن را ترک نمایید و خودتان دارای سبک و شیوهای خاص شوید; زیرا اگر همانند شیوه «مرحوم کافی» و حتی بهتر از ایشان سخنرانی کنید، مخاطبانتان بهترین جملهای که در حق شما خواهند گفت این است: «فلانی نظیر “مرحوم کافی” و به سبک او سخنرانی مینماید .» 133 – در کرسی سخن، براساس حب و بغض شخصی، سخنان و افکار دیگران را رد نکنید . به طور مثال، اگر میخواهید سخنان و افکار کسی را که در جناح فرهنگی یا سیاسی مخالف شماست، نقد بزنید و رد بکنید، ببینید آیا واقعا چنانچه همین شخص در جناح موافق شما بود، همین کار را نیز میکردید یا اینکه از عیب و ضعف او گذشت مینمودید و روی آن سرپوش میگذاشتید . 134 – بایسته است که ابعاد و جوانب مختلف سخنان خود را در نظر بگیرید و عکسالعملهای گوناگون در مورد موضوع و محتوای سخن خود را بسنجید و در هر صورت، سخته و سنجیده سخن بگویید . مثلا آمار و اعداد مربوط به یک موضوع را یا سنجیده و دقیق بگویید و یا از ذکر آن خودداری کنید و به جای عدد، به کلماتی از قبیل «جمعیتی بسیار» ، «عدهای زیاد» و «تعدادی فراوان» بسنده نمایید و به جای اینکه بگویید: «در مراسم تشییع “دکتر حمیدی” هزارها تن شرکت کردند» ، بگویید: «در مراسم تشییع ” دکتر حمیدی” جمعیتی بسیار شرکت کردند» . 135 – داشتن ترس و لرز، دلهره، ضربان شدید قلب و تکان خوردن دست و پا در آغاز سخنوری امری طبیعی است . از اینرو، یاس را به خود راه ندهید و سخنوری را آن قدر تجربه و تمرین کنید تا این ترس و دلهره شما کاملا از بین برود و یقین بدانید که از بین خواهد رفت . 136 – بایسته است که برتری علمی و یا ویژگیهای دیگر خود را به رخ شنوندگانتان نکشید و خویشتن را برتر از آنان ندانید . به طور نمونه، به شنوندگان خود نگویید: «من که بیشتر از شما درس خواندهام; من که بیشتر از شما در دانشگاه بودهام; من که مجتهد هستم; من که فوق تخصص دارم به شما میگویم که این کار را بکنید» . و از سوی دیگر نیز در سخنرانیهای خود هرگز شکسته نفسی نکنید، مگر آنکه ضرورتی در این کار باشد . مثلا به مخاطبان خود نگویید: «من که سوادی ندارم; من که کارهای نیستم; من که پشیزی ارزش ندارم; کسی که برای من تره هم خرد نمیکند» . و باید توجه داشته باشید که شکسته نفسی همواره بر تواضع گوینده آن حمل نمیگردد و گاه جلوههایی از تکبر و ریاکاریهای ظریف و خفیف نیز در آن دیده میشود . 137 – تفاوت نداشتن جمعیت زیاد یا کم شنوندگان برای سخنران از نشانههای اخلاص اوست و طبق آیه 32 سوره «مائده» و احادیث مربوط به آن، اگر کسی یک شخص را هدایت کند، همانند آن است که جامعهای را هدایت کرده است . 138 – توجه داشته باشید که دانش و اطلاعات شما باید بیش از مدت سخنرانیتان در هر جلسه باشد تا در پایان سخنرانی خود کم نیاورید و در دام کش دادن سخنان خویش و تکرار مطالب گرفتار نیایید . مثلا اگر به طور معمول برای یک جلسه سخنرانی باید پنجاه صفحه مطالعه شود، شما هشتاد صفحه مطالعه کنید . 139 – برای سخن گفتن جرات و اعتماد به نفس و آمادگی کامل داشته باشید تا با اعتماد و آرامش کامل سخنرانی کنید . از اینرو، هیچ گاه از بالابودن سطح علمی و اجتماعی شنوندگان و یا جمعیت فراوان آنان نهراسید . 140 – باید قدرت تفهیم مطالب را در خود افزایش دهید و این امر، بویژه در مواردی که محتوای سخن شما علمی و پیچیدهتر است، ضروریتر است . از راههای تفهیم مطلب، آشنایی با «مثال» ها و «داستان» های متناسب با موضوع سخنرانی و به کارگیری آنهاست . به طور مثال، اگر میخواهید بگویید گاه ضرورت اقتضا میکند که «ولی فقیه» برای حل مشکلات و معضلات اجتماعی – تا هنگام وجود آن ضرورت – فراتر از قانون عمل نماید که البته عین عمل به قانون است، آن را به پلیسی مثال بزنید که گاه ضرورت میبیند و ناچار میشود برای حل مشکل ترافیک، با اینکه چراغ راهنمایی یک سوی خیابان قرمز است، به خودروهای آن سو اجازه عبور دهد . 141 – دقت کنید که از موضوع سخنرانی خود خارج نشوید و به مسائل متفرقه نپردازید و جدا از تز «الکلام یجر الکلام» پرهیز نمایید . یکی از موارد خارج شدن از موضوع، هنگامی است که شما خاطره یا داستان و یا واقعهای مربوط به آن موضوع را برای شنوندگان خود نقل میکنید، ولی از آنجا به یاد مطلب دیگری میافتید و در نتیجه، به مطالب خارج از موضوع سخنرانیتان میپردازید به گونهای که گاه فراموش مینمایید درباره چه موضوعی سخن میگفتهاید و از مخاطبان خود میپرسید: «درباره چه موضوعی سخن میگفتیم» یا «چه مطلبی را میگفتیم» و یا «کجا بودیم» ! 142 – در سخنرانی به شخصیتشنوندگانتان احترام بگذارید و با سخنان و برخوردهای خود، آنان را کوچک نشمرید و تحقیر نکنید; زیرا شنوندگان از ارکان اصلی و اساسی در سخنوری هستند . مثلا به آنان نگویید: «آنچه را من برای شما میگویم، مدتها طول خواهد کشید تا شما آنها را درک کنید و بفهمید .» و یا به آنان نگویید: «من اینجا آمدهام تا شما را آدم کنم» و یا «من در این جلسه شرکت کردهام تا به شما بفهمانم که … .» 143 – بکوشید که از مسائل انسانشناسی، جامعهشناسی و روانشناسی و از جو فرهنگی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه آگاه باشید تا بتوانید متناسب با نیازهای جامعه سخن بگویید . و توجه داشته باشید که برای «خود» سخنرانی نمیکنید، بلکه برای «مردم» و در فضای آنان سخن میگویید . به طور مثال، اگر میدانید که مخاطبان شما از نظر فرهنگی و اخلاقی در سطح مطلوبی نیستند، آنان را به مطالعه و کارهای فرهنگی و کسب فضائل اخلاقی دعوت نمایید . 144 – جز در موارد لزوم، در سخنرانی خود «وقفه» نداشته باشید; زیرا وقفه شما در شنوندگانتان نیز تاثیر میگذارد و آنان را در فراگیری مطالب و سپردن آن به ذهن خویش دچار وقفه میکند . پس، بر سخنرانی خود کاملا مسلط باشید . 145 – بر خلاف حقیقت و عقیده خود سخنرانی نکنید و از موضوعات و مطالبی که خودتان نیز به درستی آنها اعتقاد ندارید و یا برای خودتان نیز مورد تردید است، سخنی نگویید . برای مثال، اگر میدانید که حضرت لیلا علیها السلام، مادر حضرت علی اکبر علیه السلام، در کربلا حضور نداشتهاند و یا در مورد آن تردید دارید، مرثیه او را در سخنرانی خود نخوانید . و یا چنانچه شک دارید که فلان شخص دارای درجه دکتری است، از او با پیشوند «دکتر» نام نبرید . 146 – سخنران باید از ارزش علمی خود آگاه باشد و حد و حریم خویش را بشناسد و موضوعی را برای سخنرانیاش انتخاب کند که شایسته بیان و تبیین آن باشد . مثلا اگر سخنران اهل عرفان نیست، از موضوعی عرفانی سخن نگوید . چنانچه اهل سیاست نیست، به تحلیل مسائل سیاسی نپردازد . در صورتی که حافظ کل قرآن نیست و با کتابهای تفسیر قرآن آشنایی ندارد، نگوید: «چنین موضوعی در قرآن یافته نمیشود .» 147 – یکی از ویژگیهای سخنور آن است که «قیافه شناس» باشد تا براساس آن، از روشها و راهحلهای مناسب استفاده کند . به طور مثال، اگر میبینید که چهره برخی از شنوندگانتان، افسرده و پریشان است، باگفتن لطیفه یا شعر و یا داستانی، آنان را به وجد آورید و با نشاط سازید . 148 – سخنور نه تنها باید «عالم» باشد، بلکه باید «عاقل» نیز باشد . بدین روی، باید سخته و پخته سخن بگوید و بداند که «چه بگوید» ، «چگونه بگوید» ، «کی بگوید» ، «کجا بگوید» ، «برای چه بگوید» ، «برای که بگوید» و «چقدر بگوید» . فیالمثل، سخن گفتن از «نیهیلیسم» و «نفیگرایی» و «پوچگرایی» – هرچند در آن عالم نیز باشد – برای روستاییان و کشاورزانی که با این گونه موضوعات درگیر نیستند، برخلاف خردورزی و خردپویی در امر سخنوری است . 149 – در صورتی که هنگام سخنرانی یا پس و پیش از آن، پرسشی از شما کردند که پاسخ آن را نمیدانستید، با شهامتبگویید: «نمیدانم» و جدا از ماستمالی کردن پاسخ خودداری بورزید; زیرا «پاسخ ندادن صواب» از «پاسخ دادن ناصواب» بهتر است و نه تنها از قدر شخصیتشما نمیکاهد، بلکه بر قدر شخصیتشما نیز میافزاید . 150 – اگر میخواهید در سخنرانی خود، از کسی تمجید و تعریف کنید، باید این کار را به اندازه و بجا انجام دهید . مثلا میتوانید بگویید: «علامه “طباطبائی” افتخار حوزههای علمی و پروفسور “حسابی” افتخار دانشگاههای ایران هستند» ; اما برای روحانیای که تازه به درجه اجتهاد رسیده یا دانشجویی که تازه درجه دکتری گرفته است، چنین تمجیدهایی شایسته و بایسته نیست . 151 – اگر «با پول» سخنرانی میکنید، «برای پول» سخنرانی نکنید; هر چند تشخیص این دو و رعایت آن ممکن است که دشوار باشد: زیان میکند مرد تفسیر دان که علم و ادب میفروشد به نان کجا عقل یا شرع فتوا دهد که اهل خرد، دین به دنیا دهد 152 – بسیار دقت کنید که از آنچه میخواهید بگویید – بویژه معارف و مسائل دینی – بد دفاع نکنید; زیرا بد دفاع کردن از چیزی، کمتر از تخطئه کردن و کوبیدن و انکار آن چیز نیست . یکی از این موارد، استنادکردن مطالب خود به خواب و رؤیاهای نقل شده از هرکس و ناکسی است . مثلا نگویید: «یک شب فلانی در خواب دید که پس از درگذشتحضرت آیتالله العظمی … و پایان مرجعیت وی، “امام زمان” علیه السلام ظهور خواهند فرمود» ; در حالی که میدانید و میدانیم طبق احادیث اسلامی هرکس برای ظهور آن حضرت وقتخاصی را تعیین نماید، دروغگوست . 153 – در صورتی که پیش از سخنرانی، گرفتاریهای شخصی و یا برخوردهای خانوادگی و اجتماعی داشتهاید، نباید در هنگام سخنرانی، آثار آن در چهره شما نمایان باشد . مثلا اگر پیش از سخنرانی با زن و فرزند خود برخوردی داشتهاید، نباید در هنگام سخنرانی، آثار ناراحتی و عصبانیت در چهرهتان دیده شود . 154 – یکی از ویژگیهای سخنور، برخورداری از روحیه «تحقیق» است . نداشتن این روحیه، در شماری از سخنوران، باعثشده است تا برخی بر این پندار باشند که سخنوران، انسانهایی کم سواد و کم مایه و سطحی نگرند . از اینرو، شما نباید هر سخنی را که از جایی شنیدید و یا در جایی دیدید، فورا آن را بپذیرید و برای مردم نقل کنید . مثلا شما احتمالا این جمله منسوب به «حضرت امام خمینیقدس سره» را در اطلاعیهها و روی دیوار خیابانها دیده و گاه از صدا و سیما شنیدهاید: «انقلاب ما انفجار نور بود .» روحیه تحقیق ایجاب مینماید که شما این سخن را برای مردم نقل نکنید، بلکه به کتابهایی مانند «صحیفه امام» که در بردارنده سخنان حضرت امامقدس سره است، مراجعه نمایید و در صورت مشاهده، بر کرسی خطابه از آن استفاده کنید . در این صورت، خواهید دید مضمون این جمله از «یاسر عرفات» است که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، به ایران آمده و به محضر «حضرت امام» رسیده و به ایشان عرض کرده است: «آنها [دشمنان انقلاب اسلامی ایران] میگویند زلزلهای رخ داده، ما میگوییم که انفجار نور روی داده» (1) . ادامه دارد … . پینوشت: 1) صحیفه امام، (مجموعه آثار امام خمینیقدس سره)، تدوین و تنظیم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینیقدس سره، 22 جلد، چاپ اول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینیقدس سره، 1378، ج 6، ص 181 .
چگونه سخنرانی کنیم – بخش ششم
شرایط سخنرانی
155 – بکوشید که از آداب، رسوم، عرفیات، عادات و سنن شنوندگان خود با اطلاع شوید و در سخنرانیهایتان به آنها توجه کنید . مثلا چنانچه میخواهید بگویید: «دختر در برابر پسری هم که نامزد اوست، باید حجاب شرعی خود را رعایت کند» ، باید بدانید که در برخی از مناطق کشور، دوران پس از عقد شرعی و پیش از عروسی را «دوران نامزدی» میگویند و در چنین دورانی عایتحجاب شرعی، دیگر واجب نیست . و در برخی از مناطق، دوران پیش از عقد شرعی را «دوران نامزدی» میدانند و البته در چنین دورانی رعایتحجاب شرعی واجب است . 156 – چنانچه مطالبی – هرچند آموزنده و مهم باشند – با موضوع و محتوای سخنرانیتان ارتباطی ندارند، نباید آنها را به کار برید . به طور نمونه، اگر موضوع سخنرانیتان «ناجی موعود در شعر حافظ» است و این شعر را میخوانید: «مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید/که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید» ، دیگر نباید آیه یا حدیث و یا داستانی مربوط به حضرت عیسی مسیح علیه السلام را که ارتباطی هم با موضوع سخنرانیتان ندارد، ذکر نمایید . 157 – همراه خود «ساعت» داشته باشید و هنگامی که احساس مینمایید به پایان سخنرانیتان نزدیک شدهاید، یکی – دوبار و نه بیشتر، به آن نگاه کنید تا سخنرانی خود را در زمان تعیین شده خاتمه دهید; اگرچه سخنوران زبردستبدون نگاه کردن به ساعت نیز میدانند که چه هنگام به پایان سخنرانیشان نزدیک شدهاند . 158 – اگر در جایی به مدت چند روز سخنرانی میکنید، خوب است پس از گذشتسه – چهار روز از برگزاری سخنرانیتان و یا حتی در همان روز آغاز آن، از مخاطبان خود بخواهید که چنانچه انتقاد و یا پیشنهادی نسبتبه خود شما یا سخنانتان و یا روش سخنرانیتان دارند، آن را به شما گوشزد نمایند . مثلا ممکن است زیر بغل پیراهن یا کت و یا قبای شما پاره شده و توجه شنوندگان را به خود جلب کرده باشد و شما نیز از آن اطلاع نداشته باشید و این نقیصه تا پایان آن مدت در شما باقی بماند و این برای شما چقدر زشتخواهد بود; ولی با گوشزد کردن این نقیصه به شما در همان جلسات آغازین، خودتان چقدر خوشحال خواهید شد . 159 – تعداد پذیرش سخنرانی در هر روز یا هفته و یا ماه باید متناسب با شرایط شما، مانند شرایط جسمانی، مطالعاتی و اجتماعیتان باشد، اگر شرایط جسمانیتان به شما اجازه نمیدهد که در هر روز سه سخنرانی انجام بدهید، نباید به آن تن دهید تا به سردرد و ناراحتی اعصاب و بیماری قلب و حنجره و گرفتگی صدا و مانند آن دچار نشوید . یا چنانچه شرایط مطالعاتی و مسئولیتهای اجرایی و گرفتاریهای اجتماعیتان برای انجام دادن پنجسخنرانی در هفته پاسخگو نیست، نباید آن را بپذیرید تا به سخنرانیهای بیمحتوا و سردادن شعارهای فراوان و تکرارکردن مطالب کهنه و نخنما و سرهم بافی آنها گرفتار نیایید . و تا آنجا که امکان دارد از سخنرانی اجباری و تحمیلی خودداری کنید . به طور مثال، چنانچه بیمار یا عازم مسافرت هستید و یا آرامش روحی و فرصت مطالعه ندارید، و به طور کلی نمیتوانید سخنرانی خوب و جذابی را ارائه دهید، از پذیرش سخنرانی پرهیز نمایید . 160 – در صورتی که قرار است اطلاعیهای در مورد سخنرانی شما چاپ شود، از دستاندرکاران آن بخواهید که موضوع سخنرانیتان را نیز در اطلاعیه ذکر کنند . و سعی نمایید که آن را پیش از چاپ ببینید; زیرا گاه نکاتی در اطلاعیه فراموش میگردد و یا به صورت اضافه یا اشتباه آورده میشود . مثلا فامیل شما آقای «حسینی» است، ولی در اطلاعیه به صورت آقای «حسنی» حروفچینی میگردد . یا سخنرانیتان در تاریخ 12 مهر است، اما در تاریخ 13 مهر ذکر میشود . 161 – در سخنرانی فقط به «توصیف» وقایع و حوادث نپردازید، بلکه به «تحلیل» آنها نیز بپردازید . به طور مثال، چنانچه بگویید: «امام حسن علیه السلام در سال … و بناچار با معاویه صلح کرد» ، فقط این واقعه را توصیف کردهاید; اما اگر علتهای صلح حضرت را برای شنوندگان خود تبیین و تفسیر نیز کنید، این واقعه را تحلیل نیز نمودهاید . و آیا غالبا «تحلیل» ، بهتر و جذابتر از «توصیف» نیست؟ 162 – یکی از شرایط اساسی در سخنوری اثبات مدعا و حل اشکالات و رد اعتراضات و دفع شبهات و پاسخ به سؤالات در زمینه آن موضوع و مدعاست; زیرا دنیای امروز – بویژه دنیای جوانان – دنیای «اشکال» و «اعتراض» و «شبهه» و «سؤال» است . از اینرو، پیش از سخنرانی درباره هر موضوعی بکوشید که اشکالات و شبهات و سؤالات در زمینه آن موضوع را نیز بیابید و در سخنرانیتان به آنها پاسخ دهید; آن گاه خواهید دید که سخنرانیتان چقدر جذاب و مستدل و قابل قبول میشود . مثلا چنانچه در زمینه «علم امام معصوم علیه السلام» سخن میگویید، خودتان این سؤال را مطرح کنید که آیا امام علیه السلام «علم غیب» نیز دارند و آیا امام حسین علیه السلام میدانستند که در کربلا شهید میشوند و سپس پاسخ آن را بدهید . 163 – جدا از مطرح کردن شبهات در سخنرانی پرهیز کنید، مگر آنکه پاسخ آنها را بخوبی بدهید و جای هیچ گونه شبههای را باقی نگذارید; زیرا هنر در «طرح شبهه» نیست; بلکه هنر در «رفع شبهه» است . مثلا این شبهه را مطرح نکنید که چگونه ممکن استحضرت فاطمه زهرا علیها السلام پس از مرگشان، دستان خود را از کفن بیرون بیاورند و امام حسن و امام حسین علیهما السلام را در آغوش بگیرند و پاسخ آن را هم ندهید; هرچند برخی از محققان بر این عقیدهاند که اصلا سند این سخن مجعول و دلالت آن نیز مخدوش است . 164 – چنانچه میخواهید مطلبی را برای مخاطبان خود «توضیح» دهید، بکوشید که نخست، آن را برای خودتان «واضح» کنید تا دچار وقفه و تپق زدن در هنگام سخنرانی نشوید . مثلاببینید که آیا قلبا و واقعا خودتان این توضیحات را کافی میدانید و قبول دارید، یا اینکه خودتان نیز نسبتبه آنها شک و ابهام دارید . 165 – اگر میخواهید در دو جا سخنرانی کنید، برای هرکدام از آنها مطالب تازهای داشته باشید; زیرا ممکن استبرخی از شنوندگان در هر دو جا شرکت نمایند و سخنان شما برای آنان تکراری شود . برای گریز از چنین تکراری، یکی از بهترین راهها این است که دو موضوع جداگانه را برای دو سخنرانی خود برگزینید . مثلا برای سخنرانی ظهر یک موضوع «اجتماعی» و برای سخنرانی شب یک موضوع «اخلاقی» را بیان کنید . 166 – هنگام سخنرانی از کسی انتقاد شخصی نکنید، بلکه به انتقاد اصولی و کلی بپردازید، مگر در مواردی که ضرورت ایجاب نماید . مثلا اگر شهردار شهری ساده زیستی را کنار گذاشته و تجملگرا شده است، در مراحل اولیه چنین بگویید: «از مسئولان شهر میخواهیم سادهزیستی را سرلوحه زندگی خود قرار دهند و از تجمل گرایی و زندگی تشریفاتی دوری کنند» . و در کرسی سخن بدون دلیل و مدرک از افکار و یا سخنان کسی خرده نگیرید و بکوشید که نام آن شخص را جز در موارد خیلی ضرور، بر زبان نیاورید و فقط به نقد افکار و سخنان او بپردازید . به طور نمونه، اگر کسی برای توجیه بینظمی و ولنگاری خود میگوید: «نظم ما در بینظمی ماست» ، شما چنین بگویید: «برخیها میگویند: نظم ما در بینظمی ماست، و حال آنکه حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه میفرمایند: «اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم; شما (امام حسن و امام حسین علیهما السلام) و همه فرزندان و خاندانم و هرکس که نوشته من به دست او میرسد را به تقوای الهی و نظم در کارتان سفارش میکنم .» 167 – میتوانید برای تفهیم مطالبتان، از روش مقایسه و سنجش مطالب با یکدیگر استفاده نمایید . به طور مثال، چنانچه میخواهید این واقعیت تلخ را بیان کنید که جوانان نسبتبه امر «ازدواج» کماشتیاق شدهاند، میتوانید از مقایسه و سنجش کم شدن آمار ازدواج در هر سال نسبتبه سالهای گذشته استفاده نمایید . 168 – گاهی پس از بیان نکات مهم و اساسی، اندکی سکوت و درنگ نمایید تا این نکات، در ذهن شنوندگانتان بهتر باقی بمانند . مثلا اگر موضوع سخنرانی شما درباره «دروغ» است، پس از ذکر این نکته مهم که «موارد دروغ مصلحتآمیز را شارع مقدس تعیین میکند نه ما» ، اندکی سکوت و درنگ نمایید و سپس به ادامه سخنرانی خود بپردازید . 169 – جز در موارد ضرور، بیش از 40 دقیقه سخنرانی نکنید; زیرا طبق حدیثی شنوندگان شما زودتر از خود شما خسته میشوند، البته از مختصرکردن بیش از حد سخنرانی نیز باید دوری بجویید; زیرا ممکن استبه اهداف و مقاصد درنظر گرفته برای سخنرانی خود دست نیابید . و اگر خستگی را در چهره شنوندگان دیدید، یا مطلب را از یکنواختی بیرون آورید و متنوع کنید و یا به سخنان خود پایان دهید . از نشانههای وجود خستگی در مخاطبان، بیرون رفتن آنان از محل سخنرانی و یا سخن گفتن با یکدیگر است . 170 – کلمات و جملات مهم را محکمتر ادا کنید و با تاکید بیشتری بیان نمایید . به طور مثال، چنانچه سخنرانی شما درباره «حجاب» است، جمله مهم و زیبای زیر را با تاکید بیان کنید: «من به بانوان محترم عرض میکنم که زن در حجاب چون مروارید در صدف است» . 171 – به گونهای سخنرانی کنید تا انتظارات بحق «اکثر» شنوندگانتان برآورده شود، هرچند ممکن است که انتظار «برخی» از آنان برآورده نگردد . البته میتوانید به گونهای نیز سخنرانی کنید که حتی «همگی» مخاطبان شما از سخنرانیتان خرسند و بهرهمند شوند . 172 – هوای محل سخنرانی باید معتدل، پاک و سالم باشد . در غیر این صورت، باید این امر را به مسئولان آنجا تذکر دهید تا موجب سردرد و ناراحتی و خستگی شنوندگان نشود . مثلا در فصل بهار به آنان بگویید که در و پنجرههای سالن سخنرانی را باز نگه دارند . و اگر نور محل سخنرانی متوجه چهره شما باشد بهتر است; زیرا نمایان بودن چهره سخنور تاثیری مثبت در ذهن شنوندگانش خواهد گذاشت، اما نباید به گونهای نیز باشد که شما را آزرده نماید . 173 – تلاش کنید که سخنان خود را در قالبهای محسوس و ملموس و بصری نیز ارائه دهید . برای این منظور، استفاده از فیلم، اسلاید، اپک، اورهد و مانند آن بسیار کارساز است . 174 – میزان صدای شما باید متناسب با تعداد جمعیتشنوندگانتان باشد . اگر تعداد آنان کم است، صدایتان را آهستهتر، و اگر تعداد آنان زیاد است، صدایتان را بلندتر کنید . در هر صورت، باید از زیر لب سخن گفتن و برای خود سخن گفتن بپرهیزید و میزان صدایتان را با افرادی که در انتهای محل سخنرانی حضور دارند، تنظیم نمایید . 175 – در سخنرانیهای سنتی سخن گفتن از روی کاغذ چندان شایسته نیست، ولی منافاتی با شخصیت علمی سخنور نیز ندارد و او را کممایه و کمسواد جلوه نمیدهد; البته در سخنرانیهای علمی و آکادمیک، سخن گفتن از روی کاغذ گاه یک ضرورت است . 176 – میتوانید رؤوس مطالب خود را روی کاغذ کوچکی بنویسید و هنگام سخنرانی از آن استفاده کنید . و چنانچه در آغاز راه سخنوری هستید، این کار شایستهتر است . مثلا میتوانید رؤوس مطالب در زمینه «محیطهای تربیت» را این گونه بنویسید: یک . تعریف محیط ; دو . ارزش و اهمیت محیط ; سه . اقسام محیط ; ا . محیط درونی ; ب . محیط بیرونی; 1 . عوامل محیطی پیش از تولد ; 2 . عوامل محیطی پس از تولد ; ا . محیط طبیعی و جغرافیایی ; ب . محیط خانوادگی ; ج . محیط اجتماعی ; د . محیط علمی ; ه محیط سیاسی ; و . محیط اقتصادی . 177 – اگر برای سخنرانی شما مدت خاصی درنظر گرفته شده است، در همان مدت تعیین شده سخنرانی کنید; یعنی سخنرانی را بموقع آغاز کنید و بموقع پایان ببرید . و چنانچه خودتان گفتید: «عرض من تمام شد» ، سخنان خود را دیگر ادامه ندهید; زیرا از این پس، خستگی شنوندگان دو چندان میشود . 178 – مواظب باشید که در مجالس ختم و سوگواری نخندید و از بیان لطیفه و مطالب خندهدار خودداری کنید . و مواظب باشید که دروغی را به عنوان زبان حال نقل نکنید . معمولا این گونه دروغها در هنگام خواندن مرثیه گفته میشود و از کسانی نقل میگردد که هدفشان از مرثیه خوانی فقط و فقط اشک گرفتن از مردم و گریه انداختن آنان به هر وسیله مشروع و نامشروعی است . 179 – توجه شنوندگان را به سخنرانی خود جلب کنید . یکی از راههای ساده جلب توجه این است که به همه شنوندگان نگاه کنید و فقط قسمتیا عده خاصی را مورد توجه خود قرار ندهید . 180 – هیچ گاه جمعیت کم شنوندگان موجب یاس و دلسردی شما در سخنرانی نشود; بلکه در پی علت آن باشید و در رفع آن بکوشید . به طور مثال، گاه ممکن است اطلاعیه مربوط به سخنرانی شما به طور کامل پخش نشده و خبر آن به گوش مردم نرسیده باشد .
چگونه سخنرانی کنیم – بخش هفتم
آفات سخنرانی
181 – در صورت امکان، روی میز خطابه و یا کنار شما چیزهایی نباشد که تمرکز حواس شنوندگانتان را از بین ببرد، یا کس دیگری غیر از شما در معرض دید شنوندگان قرار نگیرد که توجه آنان را به خود جلب کند . و گاهی خود شما ممکن است که موجب حواس پرتی شنوندگانتان شوید . مثلا دستان خود را پیاپی و بیجا تکان دهید، یا مرتب آب بنوشید، یا عمامه و عینک خویش را پیاپی جا به جا کنید، یا مرتب به ساعتخود نگاه نمایید و یا دائما با تسبیح خویش بازی کنید . 182 – هنگام سخنرانی، آثار خستگی و پریشانی را از چهره خود بزدایید و به جای آن آثار خرسندی، سلامت، علاقه و ایمان را در چهره خود هویدا سازید تا کلامتان نافذتر باشد . و سعی کنید که از لحاظ نگاه، خنده، گریه، نشستن، ایستادن، لحن و آهنگ، و وضع ظاهر، زنندگی و یا نارسایی نداشته باشید . مثلا برخی از سخنوران، سخنی یا مطلبی را میگویند و خودشان به آن یا با آن یا پیش از آن و یا پس از آن میخندند و حال آنکه برای مخاطبان آنان هرگز خندهدار و یا خندهآور نیست و همین باعث میشود که این مخاطبان به خود آن سخنور بخندند . 183 – سعی کنید که تن صدای شما یکنواخت نباشد، بلکه به تناسب کلمات، جملات، موضوع و محتوای سخن خود، آن را تغییر و زیر و بم دهید تا تنوع صدای شما و آهنگ متنوع سخنرانیتان به گوش شنوندگان خوشایندتر آید و راه مؤثری برای نفوذ در دلهایشان باشد . و به طور کلی باید از نظر تندگویی و کندگویی در سخنرانی، رعایت اعتدال و شمرده گویی را بکنید، مگر در مواردی که ضرورت ایجاب نماید . پس باید نه ثانیهها مکث کنید و نه به سبب شتاب، کلمات و جملات را کامل تلفظ ننمایید و فوری به کلمات و جملات بعدی بپردازید . 184 – در سخنرانی از پرگویی و درازگویی خودداری کنیم که از آفات مهم و بسیار زشتسخنرانیهای ماست و فکر میکنیم که هرچه را میدانیم و شنوندگان نمیدانند، باید همه دانستههایمان را برای آنان بازگو کنیم . 185 – یکی از آفات سخنوری، دادن وعدههای غیر عملی است . فیالمثل، حتی اگر فقط بیست درصد احتمال میدهید که نتوانید بودجهای برای بازسازی محل سخنرانی یا آسفالت جاده روستایی و یا ازدواج دانشجویان فراچنگ آورید، پس هیچ گاه چنین وعدههایی به مخاطبان خود ندهید; زیرا توجه دارید که مردم چندان انتظار «وعده دادن» از سخنران را ندارند، اما قطعا انتظار «عمل کردن به وعدهها» را از او دارند . 186 – یکی از آفات سخنوری این است که شما فرض کنید آنچه برای خودتان روشن و شفاف است، برای شنوندگانتان نیز روشن و شفاف است . مثلا آیه یا حدیث و یا عبارتی انگلیسی را بدون آنکه ترجمه و معنا کنید، برای عموم مردم میخوانید و فرض مینمایید که شنوندگانتان نیز ترجمه و معنای آن را میدانند . یا شعری مشکل و پیچیده را میخوانید و به توضیح و تبیین آن نمیپردازید . آداب سخنرانی
187 – در همه ابعاد سخنوری، بر «خدا» توکل کنیم و بویژه هماره از او بخواهیم که ما را از «اشتباه» و «انحراف» در سخن و سخنوری مصون بدارد تا مبادا انسان و یا انسانهایی را با سخنان یا سخنوری خود در اشتباه افکنیم و یا به انحراف بکشانیم . و هنگامی که به طرف جایگاه سخنرانی میروید، جملههایی مانند «یا فاطمه الزهرآءادرکینا» ، «یا اباعبدالله ادرکنا» و یا «یا صاحب الزمان ادرکنا» را در قلب خود و بر زبان خویش جاری سازید تا از امدادهای غیبی نیز بهرهمند شوید; زیرا به تجربه ثابتشده است که پس از گفتن این جملات، مطالبی که به صلاح نبوده، از ذهن سخنران بیرون رفته و به جای آن، مطالبی که به مصلحتبوده بر زبان وی جاری شده و نیز فضای محل سخنرانی حالت معنوی بیشتری به خود گرفته است . 188 – پیش از سخنرانی وضو بگیرید تا هنگام سخنرانی با طهارت باشید و سخنان شما از وجودی «طاهر» سرچشمه بگیرد و به گوش شنوندگان برسد و بر دل و جان آنان بپاکی نقش بندد . 189 – اگر روحانی هستید و عمامه بر سر خود دارید، مواظب باشید که هنگام رفتن به سوی مجلس سخنرانی، آن را جا نگذارید . یکی از سخنوران روحانی، در بین راه و به طور اتفاقی دستبر سر خود گذاشته و متوجه شده بود که عمامهاش بر سرش نیست و فریاد «یاللعجب! یاللعجب!» در دل خود سر داده بود . و در صورتی که بر بالای منبر، سخنرانی مینمایید، مواظب باشید که هنگام بالارفتن از پلههای منبر، پای شما میان قبا یا عبایتان گیر نکند; هرچند در صورت بروز چنین اتفاقی و یا حتی حادثهای، هرگز آرامش و خونسردی خود را از دست ندهید و دوباره بالای منبر بروید و سخنرانیتان را با یک عذرخواهی آغاز نمایید . 190 – چنانچه از کنار شنوندگان عبور میکنید، هنگام رفتن به آنان سلام نمایید و هنگام برگشتن با آنان خداحافظی کنید . این دو کار را در آغاز و پایان سخنرانی نیز میتوانید انجام دهید . به طور مثال و در آغاز سخنرانی و در فصل زمستان، میتوانید چنین بگویید: «در این هوای سرد، سلامی گرم را از این جانب پذیرا باشید» . و یا در پایان سخنرانی میتوانید چنین بگویید: «این همه گفتیم لیک اندر بسیچ/بی عنایات خدا هیچیم هیچ; تا درودی دیگر، بدرود!» . 191 – شنوندگان، پیش از آغاز سخنرانی، سخنران را از روی وضع ظاهری و حالاتش نیز داوری میکنند . خوشرویی، ادب ظاهر، نوع نگاه، چگونگی لباس و شیوه نشستن و ایستادن، همگی نخستین قضاوتها را موجب میشوند . پس باید کاری کنید که نخستین قضاوتها درباره شما نیکو باشند . به طور نمونه، ورود شما به محل سخنرانی با چهرهای عبوس، ابروهایی درهم کشیده، چشمانی خواب آلود یا خشمآلود، جورابهایی پاره و بدبو، کفشهایی کثیف و واکس نزده، و لباسهایی چرک و چروک و اتو نکرده میتواند در همان آغاز، تاثیراتی منفی بر شنوندگانتان بگذارد . 192 – هنگام سخنرانی میتوانید لیوانی آب را در کنار خود بگذارید تا در صورت تشنه شدن و یا خشک شدن دهان و حنجرهتان از آن بنوشید; هرچند اگر از انجام دادن این کار – مگر در موارد لزوم – چشم بپوشید، بهتر است . 193 – در صورت پراکنده نشستن مخاطبانتان، از آنان بخواهید که جلوتر بیایند وکنار یکدیگر بنشینند تا هم شما بر مجلس سخنرانی خود مسلطتر باشید و هم آنان از تمرکز حواس بیشتری برخوردار باشند . 194 – در هنگام سخنرانی و نیز در حضور دیگران، انگشتخود را توی گوش یا بینیتان نکنید و اگر خمیازه میکشید، دستخود را جلوی دهانتان بگیرید . این امور – هرچند کوچک به نظر میآید – از کارهای زشتی است که برخی از سخنوران یا به آنها توجه نمینمایند و یا به آنها کم توجه مینمایند و در نتیجه، به دستخود تصویری نازیبا از خود در ذهن مخاطبانشان ترسیم میکنند . و چنانچه سیگاری هستید، شایسته یا بایسته است که باطن خود را آلوده دود نکنید و حداقل در حضور شنوندگانتان و مثلا پیش یا پس از سخنرانی خود سیگار نکشید; زیرا از نظر تاثیر سخن بر آنان، آثار مطبوعی در پی نخواهد داشت و آثار مطلوبی بر جای نخواهد گذاشت . 195 – اگر گفتگوی دو یا چند شخص یا شخصیت را در سخنرانی خود نقل مینمایید، توجه داشته باشید که از الفاظ احترامآمیز و متناسب با شان و مقام آنان استفاده کنید . مثلا چنین بگویید: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمودند . یا حضرت فاطمه زهرا علیها السلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کردند» . و چنانچه آن دو شخص در یک سطح باشند، چنین بگویید: «آیت الله علوی به آیت الله حسینی گفتند . یا دکتر حسن زاده به دکتر مهدوی گفتند» . 196 – دقت کنید که در هنگام سخنرانی، دست در جیب خود نداشته باشید; زیرا گاه بر غرور و تکبرتان حمل میشود، هرچند شما قصد آن را نداشتهاید . و جز در موارد ضرور، از کوبیدن دستبر منبر یا صندلی و یا میز خطابه خودداری کنید; زیرا ممکن است این کار برای برخی از شنوندگان شما آزار دهنده و گریزاننده باشد . 197 – اگر میخواهید اشک شنوندگانتان را جاری سازید، دست کم آثار غم را بر چهره خویش ظاهر کنید . و چنانچه میخواهید آنان را بخندانید، حداقل تبسمی برلبان خود نمایان نمایید . 198 – چنانچه حرکات سر و دست و بدن شما به تفهیم مطالبتان کمک میکنند و به طور ساده و طبیعی و هماهنگ اجرا میشوند و از حرکات اضافی و تصنعی به دورند، انجام دادن آنها در سخنرانی و برای سخنرانی سودمند و لازم است . در غیر این صورت، بایسته است که از انجام دادن چنین حرکاتی خودداری ورزید . و شما، از نظر حرکات سر و دست و بدن و حالت چهره و چگونگی صدا، باید به گونهای سخن بگویید که با موضوع و محتوای سخنانتان همساز و هماهنگ باشد . مثلا اگر مرثیه میخوانید، با حالتحزن و اندوه بخوانید . چنانچه لطیفهای میگویید، با حالتشاد و نشاط بگویید . در صورتی که از باران رحمت الهی و نزول برکات آسمانی سخن میگویید، سر را به سوی آسمان بلند کنید . اگر از پاکی دل سخن به میان میآورید، دستها را به سوی قلب و سینه خود روانه سازید . 199 – از برگزارکنندگان و بانیان مجلس سخنرانیتان به گونهای درخور – نه با اغراق و مبالغه – تشکر و قدردانی کنید . مثلا چنین بگویید: «از بانیان; برگزارکنندگان، دستاندرکاران و همه کسانی که برای برپایی این مراسم الهی زحمت کشیدند و تلاش بی شائبه کردند، به نوبه خود تشکر و قدردانی مینمایم و پاداش آنان و توفیقات روزافزونشان را برای برگزاری مجدد این گونه جلسات، از درگاه خداوند بزرگ خواستارم» . تا درودی دیگر، بدرود! چشمانتان فرزند باران باد!