محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)
(متولد 338-متوفی413 ه.ق) گفتار استاد: «شیخ مفید نامش محمد بن محمد بن نعمان،هم متکلم است و هم فقیه.ابن الندیمدر فن دوم از مقاله پنجم«الفهرست»که درباره متکلمین شیعه بحث میکند،از اوبه عنوان«ابن المعلم»یاد میکند و ستایش مینماید.او در سال 338 متولد و درسال413 درگذشته است. کتاب معروف او در فقه به نام«مقنعه»است و چاپشده و موجود است.شیخ مفید از چهرههای بسیار درخشان شیعه در جهان اسلاممیباشد.ابویعلی جعفری که داماد مفید بوده است،گفته: «مفید شبها مختصریمیخوابید،باقی را به نماز یا مطالعه یا تدریس یا تلاوت قرآن مجید میگذرانید.» شیخ مفید شاگرد ابن ابی عقیل است.» (1) شیخ مفید و روزگار زندگی او: از قیام نافرجام مختار بن ابی عبیده ثقفی به بعد،همه حرکت محرومانضد ستمگران،به نام طرفداری از«آل رسول(ع)»آغاز گردیده است.بدین معنی کهمخالفتبا حکومتهای وقتبا هواداران خاندان رسالت از امامیه،کیسانیه،زیدیه،راوندیه،و دیگر فرقهها برای تحقق یک نیت صورت گرفته است و آن برانداختنحکومت نژادی عباسی و تاسیس حکومتبر اساس عدل قرآنی بوده است که در آنعرب و غیر عرب مساوی بوده باشند.در آن روزگار مهمترین کانون قیام،«خراسان»بود.مردم این سرزمین زیر پرچم تشیع گرد آمده بودند،و میخواستند حکومت را ازآل ابی سفیان به آل علی(ع)بازگردانند.روزی که محمد بن علی بن عبد الله بن عباس،داعیان خود را به خراسان فرستاد،به آنها سپرد که از شخص خاصی نام نبرند، بلکهمردم را به«الرضا من آل محمد(ص)»بخوانند.سرانجام این نهضت آن شد که آلعباس بر خلافت غلبه یافت و بنی الحسن و بنی الحسین(ع)محروم ماندند.اما سیرتیکه خلفای عباسی از آغاز کار یا اندکی پس از استقرار حکومت پیش گرفتند،آن نبود کهتودههای محروم میخواستند،آنچه به دنبال این نهضت تحقق یافت،حکومت نژادیدیگری بود که در آن تیره عباسی جای تیره اموی را اشغال میکرد.با این تفاوت که دراین حکومت عنصر ایرانی داخل در قوه اجرایی گردیده بود.بیجهت نیست که سال352 معز الدوله دیلمی زنان شیعه را گفت تا روهای خود را سیاه کنند و با گریبان چاکدر بازار بغداد بیایند و فقهای اهل سنت آن سال را«سنه البدعه»(سال بدعت)نامیدند. آنان با این وضع حقوق از دست رفته را مطالبه مینمودند. بازگشتبه خویشتن: پس از این آزمایش تلخ و پس از این دوره سیاه بود که متفکران شیعه به خودآمدند و به این فکر افتادند که نخست اندیشههای فکری و اعتقادی شیعه را به مردمبیاموزند و آنان را با عدالت و مساوات و احکام اسلامی آشناتر سازند.از قرن دومهجری به بعد،متکلمان شیعه و شاگردان امام باقر و امام صادق(علیهما السلام)کوشیدند اصول معتقدات تشیع را بر پایه منطق عقلی و منطق کلام پیاده نمایند.از اینتاریخ تا سال447 هجری،یعنی به سال ورود طغرل سلجوقی به بغداد و برانداختنآخرین فرمانروای شیعه آل بویه،«الملک الرحیم»، دانشمندان شیعه با استناد به ظاهرقرآن کریم و با استفاده از اخبار اهل بیت(ع)عالیترین مکتب اندیشه بشری و اسلامیرا ارائه دادهاند که تا آن روز در دنیای اسلام بیسابقه بود.اصول فلسفی و اعتقادی اینمذهب را آن چنان پیریزی نمودند که نه تنها در طول تاریخ زنده بماند، بلکه پیوستهپیشروی خود را حفظ کند و چارهیاب و پاسخگوی مشکلات اجتماعی باشد. از یک سو اصل«عدالت»را در زمره اصول اعتقادی درآوردند و از سوی دیگرعقل را جزء منابع استنباط احکام کلی شناساندند.در زمینه اعتقاد و عمل هر دو،حکومت عقل را به سمیتشناختند.عصر ظهور شیخ مفید و هم ردیفان او در چنینموقعیت ویژه بود. این نوع حرکت مکتبی توسط فقهاء و متکلمین و اندیشمندان اسلامی متوقفنگردید،بلکه پیوسته تعقیب و پیگیری شد تا به وسیله فقیهان پارسایی مانندابن ادریس،علامه حلی، محقق حلی،شیخ علی کرکی،پسرش شیخ عبد العال و شیخعلی منشار،شیخ بهائی و دهها تن عالم دیگر در صحنه فقاهت ظاهر شدند و فقه شیعهرا از عبادات و معاملات که به وسیله صدوق و کلینی و مفید و شیخ طوسی پیریزیشده بود،به مرحله کاملتری رساندند.درست است که پس از یورش مغول به مراکزعلمی،اندک وقفهای در حوزههای علمی مدارس دینی به وجود آمد،ولی پس از فترتدوران مغول از نو،طبقات بعدی فقهاء مانند:شهید اول و دوم، مقدس اردبیلی،بعدهاعلامه وحید بهبهانی،شیخ جعفر آل کاشف الغطاء،شیخ محمد حسن صاحب جواهر،و میرزای بزرگ شیرازی و شیخ مرتضی انصاری،فقه اسلام احیاء شده و رونق گرفت تابه عصر کنونی رسید که در معرفی شخصیتهای آینده مورد بحث قرار خواهد گرفت. (2) شیخ بزرگوار ما در آن بحران برخوردهای اعتقادی و سیاسی و حرکتهایسرنوشتساز در حومه بغداد دیده به جهان گشود و دانشهای ابتدایی را در خانواده وزادگاه خویش به پایان برد. او که در یک خانواده عمیق و اصیل در تشیع از سلاله نیکانو پاکان به وجود آمده بود و سراسر خاندان او مالامال از عشق به اهل بیت رسالت(ع)بودهاند،راهی بغداد گردید.از اساتید و دانشمندان مدارس بغداد نیز کسب علم و دانشنمود تا در علم کلام،فقه و اصول،سرآمد دانشمندان گردید. مکتب مفید: پیش از مفید،علم کلام و اصول فقه در میان دانشمندان اهل سنت رونقی به سزاداشت.فقها و متکلمین بسیاری در اطراف بغداد گرد آمده و در رشتههای گوناگوناصول عقائد،سرگرم بحث و مناظره بودند. هر چند علم کلام پیش از مفید نیز در میان شیعیان سابقه داشته است،ولی در اثرمحدودیتی که در کار شیعیان از نظر سیاسی بود،این موضوع از مرحله تالیف و تدوینکتاب تجاوز نمیکرد.پیش از مفید شیخ صدوق که رئیس شیعیان بود سبک سادهای رادر تصنیف و تالیف به وجود آورده بود و آن را به صورت املاء به صورت ساده بهمستمعین القاء مینمود.مفید نیز در پیگیری مکتب استاد کوشید و با استفاده از مبانیعلم کلام و اصول فقه،راه بحث و استدلال را به روی شیعیان باز کرد و تلاشهایی را کهمتقدمین مانند ابن جنید اسکافی و قبل از او ابن عقیل فقیه معروف شیعه و عیاشیریخته بودند،به صورت دلپذیری درآورد.به گفته نجاشی کتاب کوچکی در اصول فقهتصنیف کرد که مشتمل بر تمام مباحث آن بود. مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه: 1-گفتار نجاشی: نجاشی،شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید در حق اوگوید: «محمد بن محمد بن نعمان بن عبد السلام بن جابر بن نعمان بن سعید بن جبیر،شیخ و استاد ما-که رضوان خدا بر او باد-فضل او در فقه و حدیث،و ثقه بودن اومشهورتر از آن است که توصیف شود.او تالیفات متعددی دارد که از آنهاست:المقنعه،الارکان فی دعائم الدین، الایضاح و الافصاح در امامت،الارشاد العیون و المحاسنو…» (3) 2-گفتار طوسی: شیخ طوسی شاگرد ارزنده مکتب او،درباره او در فهرستمینویسد: «محمد بن محمد بن نعمان،معروف به ابن المعلم،از متکلمان امامیه است.درعصر خویش ریاست و مرجعیتشیعه به او منتهی گردید.در فقه و کلام بر هر کسدیگر مقدم بود.حافظه خوب و ذهن دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات حاضر جواببود.او بیش از 200 جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد…» (4) 3-گفتار ابویعلی جعفری: فقیه بزرگوار ابویعلی جعفری که عنوان دامادی وجانشینی شیخ را نیز دارد،در حق استاد خویش گوید: «او اندکی از شب را میخوابید و باقی شبانه روز را یا نماز میخواند یا مطالعهمیکرد یا درس میگفتیا قرآن تلاوت میکرد…» (5) تمام دانشمندان که به نوعی به شرح حال او پرداختهاند،او را با جلالت قدر وعظمت علمی توصیف نمودهاند. نظر دانشمندان اهل سنت: علاوه بر دانشمندان شیعه،بزرگان و مورخین اهل سنت نیز او را با علم و فضل وتقوی ستودهاند: 1-گفتار ابن حجر عسقلانی: ابن حجر عسقلانی درباره او گوید: «او بسیار عابد و زاهد و اهل خشوع و تهجد بود و مداومتبر علم و دانشداشت. ماعتبسیاری از محضر او بهره بردند.او بر تمام شیعیان حق دارد.پدرش درواسط زندگی میکرد و به آموزگاری میپرداخت.او در عکبری کشته شد.گفته میشودکه عضد الدوله به ملاقات او میشتافت و هنگام مرض به عیادت او میرفت.» (6) 2-گفتار ابن عماد حنبلی: عماد حنبلی،یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت ازتاریخ ابن ابی طی حلبی در مورد او نقل کرده است: «او بزرگی از بزرگان امامیه و رئیس بخش فقه و کلام و مباحثه میباشد.او باپیروان هر عقیده به مباحثه و مناظره میپرداخت.موقعیتشایان توجهی در تشکیلاتدولت آل بویه داشت.او صدقه فراوان میداد.بسیار اهل خشوع و تهجد،و اهل نماز وروزه و خوش لباس بود.او مورد زیارت و ملاقات عضد الدوله قرار میگرفت.جثه اوچهار شانه و لاغر و گندمگون بود. نزدیک76 سال عمر کرد و بیش از 200 جلد تالیفدارد.تشییع جنازه او شهرت دارد.در تشییع او بیش از 80 هزار نفر از شیعیان شرکتجستند و درگذشت او در ماه رمضان بود.رحمتخدا بر او باد…» (7) 3-گفتار یافعی: یافعی،یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت،در وقایع سال413نوشته است: «در آن سال بود که عالم بزرگ شیعه وفات نمود.او صاحب تالیفات فراوان وشیخ بزرگ امامیه، معروف به«مفید»و«ابن المعلم»بود.او در علم کلام،فقه و جدلتبحر داشت و در مناظرات با هر صاحب عقیده شرکت میجست و در تشکیلاتآل بویه با جلالت و احترام زندگی میکرد.» (8) اساتید او: مرحوم نوری در خاتمه مستدرک،50 تن از استادان مفید را نام میبرد.البتهتعداد آنها بیش از اینهاست.از معروفترین آنان:ابن قولویه قمی،صدوق،ابن ولیدقمی،ابوغالب،ابن جنید اسکافی،ابو علی صولی بصری،ابو عبد الله صفوانی و…میباشند. شاگردان او: تعداد کثیری از دانشجویان علوم اسلامی از مکتب پر فیض او بهره بردهاند کهسرآمد آنان سید مرتضی علم الهدی،برادر سید رضی،شیخ طوسی،نجاشی،ابو الفتحکراچکی،ابویعلی جعفر بن سالار و عبد الغنی از مفاخر شاگردان اویند…» (9) تالیفات او: نجاشی 171 جلد کتاب از تالیفات شیخ را ذکر کرده است که اسامی برخی از آنهابه این ترتیب است: 1-در فقه:المقنعه،الفرائض الشرعیه و احکام النساء 2-در علوم قرآنی:الکلام فی دلائل القرآن،وجوه اعجاز القرآن،النصره فیفضل القرآن،البیان فی تالیف القرآن(او یکی از پرکارترین افراد این رشته بود.طالبانتفصیل میتوانند به کتاب طبقات مفسران شیعه ج 2،تالیف مؤلف مراجعه نمایند.) 3-در علم کلام و عقائد:اوائل المقالات،نقض فضیله المعتزله،الافصاح،الایضاح،الارکان و… (10) وفات او: شیخ بزرگوار ما در سال413 در بغداد،پس از 75 سال تلاش و خدمت ارزندهدرگذشت و مورد تجلیل فراوان مردم و قدردانی علما و فضلا قرار گرفت.و به تعبیرشاگرد بزرگوارش شیخ طوسی که خود حاضر در صحنه بوده است،روز وفات او ازکثرت دوست و دشمن برای ادای نماز و گریستن بر او،همانند و نظیر نداشته است. هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع کردند و سید مرتضی علم الهدی بر او نماز گزاردو در حرم مطهر امام جواد(ع)پائین پای آن حضرت و نزدیک قبر استادش ابن قولویهمدفون گردید. رحمه الله علیه رحمه واسعه پینوشتها: 1- آشنایی با علوم اسلامی،ص 294. 2- بخشی از تحلیل آقای دکتر جعفر شهیدی در آرام نامه،ص 52. 3- رجال نجاشی،ص399،چاپ جامعه مدرسین قم. 4- معجم رجال الحدیث،ج17،ص206. 5- فهرست ابن ندیم،ص266 و239،چاپ الاستقامه. 6- لسان المیزان،ج 5،ص 368. 7- شذرات الذهب،ج3،ص199. 8- مرآه الجنان یافعی. 9- مکتب اسلام،سال اول،شماره3،مقاله دانشمند محترم علی دوانی. 10- رجال نجاشی،ص 400 تا403.
عبدالرحیم عقیقی بخشایشی