خردمندان جهان در نگهداری آثار نیاکان خود کوشا بوده و آن را تحت عنوان «میراث فرهنگی» از گزند روزگار حفظ میکنند، و با صرف هزینههایی، به عنوان آثار ملی و یا مفاخر گذشتگان از آن حراست مینمایند، زیرا آثار گذشتگان حلقه اتصال بین قدیم و جدید بوده و حرکت ملتها را در تبیین سیر ترقی و تعالی به روشنی ترسیم میکند. هرگاه آثاردیرینه، مربوط به پیامبران و اولیاء الهی باشد، گذشته از ویژگی یاد شده، در حفظ ایمان و عقیده مردم نسبت به آنها، تأثیر به سزایی دارد، و نابودی این آثار، پس از مدتی، روح شک و تردید را در پیروان آنها بوجود آورده و اصل موضوع را زیر سؤال میبرد. مثلا مردم مغرب زمین از هر نظر غربی بوده و آداب و رسوم غربی دارند، ولی در مذهب دست به سوی شرق دراز کرده و آیین مسیح را پذیرفتهاند، و تا مدتی این عقیده بر آنها حکومت میکرد، اما دگرگونی اوضاع، و بالا رفتن حس کنجکاوی در جوانان مغرب زمین، کمکم شک و تردید در اصل وجود مسیح علیه السلام در آنها پدید آورده تا آنجا که بر اثر نبودن اثر ملموس از مسیح، آن را اسطوره تاریخی میانگارند. در حالی که مسلمانان در این مورد سربلند و سرافرازند و در طول تاریخ، آثار به جا مانده از رسول گرامی (ص) و فرزندان او را از گزند روزگار حفظ کردهاند، و مدعی هستند که شخصیتی الهی فزون از چهارده قرن قبل به مقام نبوت برگزیده شد، و با برنامه بسیار مترقی به اصلاح جامعه پرداخت و تحولی عمیق که هم اکنون مردم جهان از آن بهرهمندند پدید آورد، و در وجود چنین فرد مصلح و انقلاب او هیچ گونه جای تردیدی وجود ندارد، زیرا زادگاه او، محل عبادت و نیایش او، نقطهای که در آنجا به پیامبری برانگیخته شد، و نقاطی که در آنجا به سخنرانی پرداخت، و مناطقی که در آنجا به دفاع شرافتمندانه دست زد، و سرانجام نامههایی که به شخصیتهای بزرگ جهان آن روز نوشت، و صدها علائم و آثار او، همه و همه، به صورت دست نخورده و مشخص محفوظ و برای عالمیان محسوس و ملموس میباشد. روی این اصل، وظیفه تمام مسلمانان جهان این است که در حفظ این آثار بکوشند، و لوحههایی بر آنها نصب کنند. این بیان میتواند اهمیت حفظ آثار را از نظر تفکر اجتماعی روشن سازد، اتفاقا نصوص قرآنی و سیره مسلمانان نیز آن را تأیید میکند، قرآن در برخی از آیات میفرماید: خدا در ترفیع خانههایی که در آنجا خدا را صبح و شام تسبیح میگویند، اذن داده است، چنانکه میفرماید «فی بیوت أذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الآصال رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و إقام الصلاه و ایتاء الزکاه یخافون یوما تتقلب فیه القلوب و الأبصار»(نور/36 ـ 37): در خانههایی که ترفیع آن مورداذن و خواست خداست، در آن خانهها، صبح و شام مردانی خدا را تسبیح میگویند که بازرگانی و داد و ستد آنها را ازیاد خدا و بر پاداشتن نماز و دادن زکات باز نمیدارد، از روزی که در آن دلها و چشمها دگرگون میگردد، میترسند. مسلما مراد از «بیوت» وارد در آیه، مساجد نیست، زیرا در قرآن، بیوت در مقابل مساجد قرار گرفته است، به گواه آنکه «مسجد الحرام» غیر از «بیت الله الحرام» است، طبق روایات، مقصود« بیوت»، خانههای پیامبران، خصوصا، بیت پیامبر اکرم(ص) و ذریه پاک اوست، سیوطی از ابوبکر نقل میکند وقتی این آیه بر پیامبر نازل شد، ما همگی در مسجد بودیم، مردی برخاست وگفت : این بیوت از آن کیست؟ پیامبر(ص) فرمود: خانههای پیامبران است. من برخاستم و گفتم : خانه علی و زهرا نیز جزء این بیوت است؟ در پاسخ فرمود:«نعم و من أفاضلها»، آری از بهترین آنهاست». (1) اکنون که روشن شد که مقصود از «بیوت چیست به توضیح «ترفیع بیوت» میپردازیم. در این جا دو احتمال وجود دارد: .1 ترفیع: ساختن و برافراشتن بیوت، چنانکه در آیات دیگر «رفع» در همین معنا بکار رفته است، چنانکه میفرماید: «و اذ یرفع إبراهیم القواعد من البیت و إسماعیل» (بقره/127) : آنگاه که ابراهیم همراه اسماعیل، پایههای خانه کعبه را بالا میبرد. .2 ترفیع: حرمت نهادن و پاسداری از آن. بر اساس معنی نخست چون بیوت پیامبران قبلا ساخته شده بود، مقصود ایجاد بیوت نیست بلکه منظور حفظ آنها از خرابی و ویرانی است، و بنابر معنی دوم، مقصود، علاوه بر صیانت از خرابی، صیانت آنها از هر نوع آلودگی است که با حرمت آنها منافات دارد. بنابراین بر مسلمانان لازم است در تکریم و حراست بیوتی که به پیامبر اکرم (ص) منسوب است، بکوشند و آن را یک نوع امر قربی تلقی کنند. از آیه مربوط به اصحاب کهف آنگاه که نقطه اختفاء آنها کشف شد، استفاده میشود که دو گروه در کیفیت تکریم آنها با هم اختلاف داشتند. گروهی میگفتند برای تکریم باید روی قبر آنها بنای یاد بود ساخته شود، و گروه دیگر میگفتند : باید بر روی قبر آنها مسجدی بنا شود، وقرآن هر دو را به لحن پذیرش نقل میکند، و اگر این دو رأی مخالف اصول اسلام بود آن را به لحن دیگر نقل میکرد، و یا به انتقاد از آن میپرداخت، آنجا که میفرماید: «اذ یتنازعون بینهم أمرهم فقالوا ابنوا علیهم بنیانا ربهم أعلم بهم قال الذین غلبوا علی أمرهم لنتخذن علیهم مسجدا»(کهف/21): آنان که از مدفن (اصحاب کهف) آگاه شدند در باره چگونگی تکریم آنها) به نزاع برخاستند، گروهی گفتند: بنایی بر روی مدفن آنها بسازید، پروردگارشان به وضع آنان آگاهتر است، کسانی که بر گروه پیشین غلبه یافته بودند (مسیحیان که بر بت پرستان پیروز گشته بودند) گفتند: ما بر مدفن آنان مسجد میسازیم. این دو آیه (با توجه به سیره مستمره مسلمانان که از عصر رسول خدا (ص) تا به امروز در حفظ این آثار کوشش کردهاند و بیوت مربوط به پیامبر و خاندان او را حراست و نگهداری نمودهاند)، خود گواه روشن بر اسلامی بودن این اصل است، بنابر این تعمیر قبور پیامبران و ابنیه مربوط به رسول گرامی (ص)، و فرزندان پاکش علیهم السلام، و مسجد سازی بر روی قبور یا کنار آنها، براین اصل اسلامی استوار است. زیارت قبور زیارت قبور مؤمنان، خصوصا زیارت بستگان و آشنایان، یکی از اصول اسلامی است که برای خود آثار سازندهای دارد، زیرا مشاهده وادی آرام قبرستان که چراغ زندگی انسانها در آنجا به خاموشی گراییده، دل و جان را تکان میدهد، وبرای انسانهای عبرتآموز درس عبرت میشود، اینگروه با خود میگویند: این زندگی موقت که پایان آن پنهان شدن در زیر خروارها خاک است ارزش تلاشهای ناروا را ندارد. و سرانجام این افراد در برنامه زندگی خود تجدید نظر میکنند و تحولی در روح و روان آنها پدید میآید، پیامبر گرامی (ص) در حدیثی به این نکته اشاره کرده و میفرماید: «زوروا القبور فانها تذکرکم الآخره» (2) : قبرها را زیارت کنید، زیرا یادآور سرای دیگر میباشد. گذشته از این، زیارت بزرگان دین، نوعی ترویج از دین و مقامات معنوی است، و توجه مردم به مدفن بزرگان، این فکر را تقویت میکند که معنویت آنان مایه این گرایشها است، و گرنه صاحبان قدرت و مکنت ولی فاقد معنویت، زیر خاک خفته و کسی به آنها توجهی ندارد. رسول گرامی(ص) در آخرین روزهای عمر خود به قبرستان بقیع رفت و در باره اصحاب قبور، طلب آمرزش کرد و فرمود: پروردگارم دستور داده است که به سرزمین بقیع بیایم و برای آنان طلب مغفرت کنم، آنگاه فرمود: هر گاه به زیارت آنان شتافتید بگویید: «السلام علی أهل الدیار من المؤمنین و المسلمین یرحم الله المستقدمین منا و المستأخرین و إنا إن شاء الله بکم لاحقون» (3) :درود بر ساکنان این وادی از مؤمنان و مسلمانان، رحمت خدا بر گذشتگان از ما، و بازماندگان و ما به خواست خدا به شما میپیوندیم. در کتابهای حدیثی، زیارت قبور اولیاء الهی و پیشوایان دین به صورت یک مستحب مؤکد آمده و پیوسته ائمه اهل بیت به زیارت رسول خدا، و دیگر امامان متقدم بر آنها میرفتند، و پیروان خود را برانجام آن دعوت مینمودند. پینوشتها: 1ـ الدر المنثور: ج 5، ص .2032ـ سنن ابن ماجه، ج 1، باب ما جاء فی زیاره القبور، ص .1133ـ صحیح مسلم: ج 3، باب ما یقال عند دخول القبور، ص .64منشور عقاید امامیه ص 250جعفر سبحانی
جعفر سبحانی