چرا معجزه حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) قرآن و فقط خواندنى بود، بهتر نبود اوهم مثلاً مثل حضرت موسى عصایش را بیندازد و اژدها شود؟
پاسخ این سؤال زیبا را در سه بند مینویسم:
1 ـ معجزه حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) فقط قرآن نبود. ایشان چندین معجزه داشته، ولى نور قرآن به گونهاى است که با توجه به قرآن دیگر کسى سراغ سایر معجزههاى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نمیرود؛ چنانکه هنگام روز بازهم ستارهها در آسمان هستند، ولى نور خورشید آن قدر زیاد است که دیگر ستارهها دیده نمیشوند. برخى از معجزههاى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)عبارتند از:
الف: دو نیمه کردن ماه و سپس برگرداندن آن به حالت اولیهاش؛ چنانکه این معجزه را تاریخ نویسان هم نقل کردهاند و در قرآن هم آمده است. به نظر شما دو نیمه کردن ماه با آن عظمت مهمتر است یا اژدها شدن عصا؟
ب: معراج؛ چنانکه میدانید پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) (در یک چشم به هم زدن از شهر مکه در عربستان به شهر بیت المقدس در کشور فلسطین رفت و پس از عبادت در مسجد الاقصى به سوى ملکوت آسمانها رفت و در آن جا فرشتگان الهى و بهشت و جهنم را دید و…. فکر میکنید این معجزه، از معجزات حضرت عیسى ـ که مثلاً کور مادرزاد را شفا میداد – کمتر است؟
ج: سخن گفتن درخت با آن حضرت.
د: حرکت درخت و آمدنش نزد پیامبر.
پاسخ بخش دوم سؤال هم این است که:
2ـ معجزه هر پیامبرى با توجه به دانشها و مهارت مردم همان زمان بود؛ در زمان حضرت عیسى(علیه السلام) دانش پزشکى پیش رفت زیادى کرده بود و شاید از همین رو بود که معجزات حضرت عیسى(علیه السلام) کارهایى از قبیل زنده کردن مردگان، شفا دادن کوران مادر زاد و…بود.
در دوران حضرت موسى(علیه السلام) مردم به کارهاى جادوگرى و شعبده بازى روى آورده بودند و به راحتى تشخیص معجزه از شعبده و جادو برایشان امکانپذیر بود. پس یکى از معجزههاى حضرت موسى تبدیل عصا به اژدها بود و از اولین افرادى که به حقیقى بودن معجزه حضرت موسى پى بردند، خود ساحران و جادوگران بودند.
در زمان حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) نیز در کشور عربستان – که به حجاز معروف بود – بازار علم و دانش و ادبیات رواج داشت، نویسندگان و شاعران زبردست و زیباپردازى ظهور کرده بودند، که در آفرینش متنهاى ادبى و شعرهاى جذاب توانایى فوق العادهاى داشتند.
در چنین فضایى که کالاى شعر و هنر خریدار فراوان داشت، بهترین معجزه پیامبر چه چیز میتوانست باشد؟ اگر مثلاً تنها معجزه پیامبر این بود که کورها و فلجها را شفا میداد آیا دانشمندان، مردم عادى و دانایان، دور پیامبر جمع میشدند یا عدهاى نابینا و فلج؟ پس با توجه به علم و دانش آن زمان بهترین معجزه حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) میتوانست قرآن و خواندنىباشد.
3ـ قرآن معجزهاى جاویدان براى همه زمانها، مکانها و افراد است.
چنانکه میدانید حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) آخرین پیامبر الهى است. پس معجزهاش هم باید جاودانه باشد تا هرکس بتواند با مراجعه به قرآن به حقانیت اسلام پى ببرد.
اگر تنها معجزه پیامبر این بود که عصایش تبدیل به اژدها میشد یا مردگان را زنده میکرد و…این معجزه تنها براى عده کمی که معجزه را دیده بودند سودمند بود و ممکن بود بقیه مردم بگویند: چون خود ما معجزه را ندیدهایم قبول نداریم، ولى معجزه قرآن به گونهاى است که همه مردم در همه زمانها و مکانها میتوانند زبان عربى را به خوبى بیاموزند و با مراجعه به قرآن به اعجاز آن پى ببرند.