در این مقاله بر آنیم تا مباحث زیر را مطرح کنیم: 1 سیره در لغت و اصطلاح 2 مشورت در لغت و اصطلاح 3 نگاهی به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع). 4 اسرار مشورت از دیدگاه مولوی 5 اهمیت و ضرورت مشورت در قرآن و حدیث6 نمونههایی از مشاوره نبی اکرم(ص) الف مشاوره در امور نظامی و مسائل جنگی ب مشاوره در امور غیر نظامی و مسائل فردی، خانوادگی و…
واژه سیره در لغت و اصطلاح واژه سیره در لغت از کلمه سیر به معنای رفتن و جریان داشتناست. سیره در اصطلاح منطق عملی و اصول عملی است که همچونقوانین ریاضی قابل تغییر نیست و راهنمای زندگی انسان است. راغب اصفهانی مینویسد: سیر یعنی حرکت در روی زمین، در زمینراه رفتن و گذشتن و عبور کردن. «سیره» یعنی حالت و روشی کهانسان دارد، نوع خاص حرکت انسان نوع رفتار و کردار و عملکردانسان را «سیره» گویند. مورخانی که در باره پیامبر اکرم(ص) و روش زندگی او کتابنوشتهاند، تاریخ خود را «سیرهالنبی» نامیدهاند. سیرهشناسیبه معنای سبکشناسی و رفتارشناسی است.
واژه مشورت و شورا در لغت و اصطلاح مشورت و شورا در لغت از«شارالعسل» گرفته شده و به معنای بیرون آوردن عسل از کندوبه دست آوردن عسل ناب است. این لغت در اصطلاح به معنای به دستآوردن راه درست و متقن از طریق نظر خواهی از عقلا و خردمنداناست. وجه تسمیه مشورت و مشاوره این است که به بهترین اندیشه ومحکمترین رای از طریق نظر خواهی و گفتگو با دیگران همچون عسلناب استخراج شده از کندو به دست میآید و هدایت و صلاح و خیرهاو خوبیها در پرتو آن تحصیل و موجب پیروزی میگردد. این پرسشهااهمیت و ضرورت بحث مشاوره و شورا را تبیین میکند. شکی نیست کهعمل به شورا، از اصول مسلم سیره عملی پیامبر اکرم(ص) و اولیایالهی به شمار میآید. رسول خدا (ص) و جانشینان آن حضرت با آنکه معصوم بودند و حتیبا قطع نظر از وحی و مقام والای الهی از نظر فکر و بینش و منشاز مشورت بی نیاز بودند، با مشورت کردن دو نکته را تعقیبمیکردند: 1 اهمیت مشورت و شورا را به مسلمانان یاد آوری کنند و اینروحیه را در عرصههای مختلف جامعه اسلامی، ایجاد و تقویتنمایند. 2 ضمن آموزش عملی به مسلمانان بیاموزند که چگونه به این سیرهعمل کنند و از ثمرات درخشان آن برخور دار شوند; پس از آنحضرت، این سنت الهی را به نیکی استمرار بخشند و زندگی را براساس مشورت بنیاد نهند. 3 نگاهی به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع) یکی ازمسائل اساسی در سیره و منطق عملی پیشوایان معصوم(ع) مسالهمشورت و مشاوره است. در سیره پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع)میخوانیم که با اصحاب خود بسیار مشورت میکردند، به طوری که ازبرخی از اصحاب رسول اکرم(ص) و عایشه چنین نقل شده است: هیچ کسرا ندیدیم که با اصحاب خود بیشتر از رسول خدا با اصحابش مشورتکند. در اینجا این پرسشها به ذهن میرسد: چرا رسول اکرم(ص) واهل بیت(ع) آنقدر مشورت میکردند؟ آیا آنان به مشورت نیازداشنتد؟ مگر اندیشه و قوای ذهنی آنان چنان کامل و نیرومندنبود که حتی با قطع نظر از وحی و مقام خلیفهاللهی، باز ازمشورت بی نیاز بودند؟ آنان چه ضرورتی در این اصل احساس میکردند؟ آیا آنچه برای آنان اهمیت داشت، پرورش روحیه مشورت در عرصههایمختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و… بود یادستاوردهای آن؟ آنان با چه کسانی مشورت میکردند و چه کسانی با ایشان بهرایزنی میپرداختند؟ آنان در نهایت چگونه تصمیم میگرفتند؟ شورا مایه انس و صفا و الفت اجتماعی، پیوند مردم، ارزش یافتنآنان، استفاده از دیدگاهها و مواضع فکری و علوم و آگاهیدیگران، پرهیز از استبداد رای و پیآمدهای وخیم خود رایی،مشخص شدن قدر و جایگاه انسانها در امور اجتماعی و عرصههایفکری و فرهنگی میگردد. اهل حدیث و مفسران و مورخان، در بیان سر مشورت آن حضرت مطالبمبسوطی را آوردهاند که نشان میدهد یکی از اهداف آن حضرت وجانشینان او در مشورت کردن با امت پرورش این روحیه در مردم وارزش یافتن آنان نزد یکدیگر بوده است. ابو جعفر محمد بن جریر طبری، ضمن مباحث مبسوطی در این زمینه،مینویسد: «لیتبعه المومنون بعده… و یستنوا بسنته فی ذلک.» امام فخر رازی از حسن و سفیان بن عیینه چنین آورده است: «لیقتدی به غیره فی المشاوره و یصیرسنه فی امته.» آلوسیبغدادی مینویسد: «ان تکون سنه بعده لامته.» گروهی از مفسرانشیعه هدف حضرت را اقتدای امتبه این سنت نیک دانسته، چنینتعبیر کردهاند: «لتقتدی به امته فی المشاوره» ابو الفتوح رازی میگوید: «خواست تا مردمان به او اقتدا کنند از پس او .» شریف لاهیجینیز در تفسیرش مینویسد: آنکه این سنتحسنه مشورت در امت آنحضرت باقی بماند و بدون مشورت کاری نکنند.» دوران حکومتاسلامی نبی اکرم(ص) و زندگی آن حضرت بخوبی نشان داد که یکی ازعوامل موفقیت پیامبر اکرم (ص) در پیشبرد هدفهای اسلامی، همینمساله مشورت بوده است. آن حضرت نشان داد که با مشورت و رعایتاصول و مبانی مدیریت میتوان جامعه را در موقعیتهای بحرانی بهسلامت اداره کرد و خود رایی و خود سری را، که از بزرگترینآفتهای فرهنگی و اجتماعی است، از ساحت اجتماع دور ساخت. آنحضرت به همگان آموخت که همه انسانها، حتی آنها که از فکر قویبر خوردارند و صاحب بهترین افکار و اندیشهاند، به مشورتنیازمندند و اگر خود را از مشاوره با دیگران بی نیاز بینند،خوی استبداد و استکبار مییابند. اما اگر با مردم مشاوره ورایزنی داشته باشند و شخصیت، دیدگاههای آنان را نادیده نگیرندو از استعدادهای آنان بهره برند، نه تنها از خطر فرو رفتن دراستبداد دور میگردند; بلکه به آرا و اندیشههای محکم و متقندست مییابند. تجارب تایخی نشان داده است که بهترین افراد ومحکمترین نظامها در صورت فرو رفتن در استبداد به هلاکت میرسند،جنبه مردمی خود را از دست میدهند و در مسیر انحطاط میافتند. امیرمومنان (ع) میفرماید: «من استبد برایه هلک.» هرکس استبداد رای ورزد، هلاک میشود. «لاظهیر او ثق من المشاوره.» هیچ پشتیبانی مطمئنتر از مشورتنیست. در مکتب اسلام مشورت کردن عین هدایت است; گرد آوردنخوبیها و خیرها در پرتو این سنتحسنه به دست میآید و هرکه باخردمندان مشورت کند، از انوار خردهای آنان فروغ میگیرد; «منالمشاور ذوی العقول استضاء بانوار العقول.» یکی از راههایاساسی مشارکت در عقل و علم و دانش صاحبان اندیشه و فرهنگ وخرد، مشورت کردن است. «و من شاور الرجال یشارکها فیعقولها.» به همین جهتباید گفت: آیه «وشاورهم فی الامر» به منظور لطف به امت و کرامتبه آنهاو فروغ بخشیدن به عقول آنان وارد شده است.
4 اسرار و اهداف مشورت از دیدگاه مولوی مولوی در این باره میگوید: امر شاورهم پیامبر را رسید گرچه رایی نیست رایش را ندید در ترازو جور ضیق زرشدست نی از آنک جو چو زر گوهر شدست روح، قالب را کنون همره شدست مدتی سگ حارس درگه شدست مشورت کن با گروه صالحان بر پیمبر امر شاورهم بدان امر هم شوری برای این بود کز تشاور سهو و کژ کمتر رود این خردها چون مصابیح انور است بیست مصباح از یکی روشنتر ستبنا بر این، سرکلام حضرت امیرمومنان (ع) روشن میگردد کهمیفرماید: برای در امان ماندن از لغزشها و پشیمانیها باصاحبان خرد مشورت کن. «شاور ذوی العقول تامن الزلل والنوم»
5 اهمیت و ضرورت مشورت در قرآن و حدیثاخلاق رسول خدا(ص) قرآنبود و عمل او مشورت. مساله شوری در قرآن در کنار نماز وانفاق، به عنوان یکی از ویژگیهای اساسی انسان رشد یافته، مطرحشده است: «… والذین استجابوا لربهم و اقاموا الصلاه و امرهمشوری بینهم و مما رزقناهم ینفقون والذین اذا اصابهم البغی همینتصرون.» و آنچه نزد خداستبهتر و پایدارتر استبرای کسانیکه ایمان آوردند… و دعوت پروردگارشان را اجابت کردند و نمازرا به پا داشتند و کارشان میانشان به مشورت است و از آنچه بهآنان روزی دادیم انفاق میکنند و کسانی که چون تجاوز مسلحانهایبه آنان شود یکدیگر را در انتفام کشیدن یاری میدهند. علامه طباطبایی در باره این آیه میگوید: در جمله «و امر هم شوری بینهم» به ویژگی مهم و بنیادیمومنان اهل رشد و عمل اشاره شده، بدین صورت که آنان در به دستآوردن اندیشه صحیح و دیدگاه جامع و متقن به صاحبان عقل واندیشه و خرد مراجعه میکنند و ضمن جمع آوری کلیه دیدگاههابهترین آنها را گزینش و تبعیت میکنند و در واقع این آیه بهنظر من با آیه «والذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» نزدیکاست: و راه رسیدن به بهترین راههای موجود در هر عرصهای برایدستیابی به واقعیت مشورت است; چرا که «و ماتشاور قوم الاوفقوا الاحسن ما فی ضمیرهم» هیچ قومی در کارهایشان با یکدیگرمشورت نکردند مگر آنکه به بهترین راههای موجود دستیافتند. ازدیدگاه پیامبر اسلام(ص)، جامعهای که فافد سنت مشورت است ورهبران مستبد و خود سر و توانگران تنگ نظر دارد، حق حیاتندارد. چرا که فقدان سنت مشورت در جامعه شخصیت افراد را میکشدو رشد فرهنگ و اندیشهها را متوقف میسازد. این حقیقت در حدیثنبوی چنین آمده است: «اذا کان امراکم خیارکم و اغنیاءکم سمحاءکم و امرکم شوریبینکم فظهر الارض خیرلکم من بطنها و اذا کان امراءکم شرارکم واغنیاءکم بخلا کم ولم یکن امر کم شوری بینکم فبطن الارض خیرلکممن ظهرها.» هرگاه زمامداران شما نیکان و توانگران شماسخاوتمندانتان باشد و کارهایتان به مشورت انجام شود، در اینموقع روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است (و شایسته حیاتو بقا هستید); ولی اگر زمامدارانتان بدان و توانگرانتان بخیلانباشند و کارها با مشورت برگزار نشود، در این صورت زیر زمین ازروی آن برای شما بهتر است. مشورت ادراک و هشیاری دهد عقلها مر عقل را یاری دهد مشورت در کارها واجب شود تا پشیمانی در آخر کم شود نبی اکرم (ص) در امور مختلف مشورت میکرد و سپس تصمیم میگرفت وعمل میکرد. چنانچه امام رضا(ع) فرمود: «ان رسول الله(ص) کانیستشیر اصحابه ثم یعزم علی ما یرید.» البته مشورت نبیاکرم(ص) در امور مربوط به خدا و رسولش که حکم صریح داشت و بهعنوان نص ارائه میشد، صورت نمیگرفت، بلکه مشورتها در امورمربوط به امت تحقق مییافت. ضمیر «هم» در آیه «و امر همشوری بینهم» به این نکته اشاره دارد; زیرا اجتهاد در مقابلنص جایز نیست. و آیات متعددی از قرآن آن را باطل میداند. «فلاو ربک لایومنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فیانفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما.» نه به خدایتسوگند،ایمان نمیآورند تا تو را در اختلافهای خویش حاکم کنند; سپس دردلهای خود از آنچه حکم کردهای، ملالی نیابند و کاملا تسلیمگردند.
6 نمونههایی از مشاوره نبی اکرم(ص) در اینجا نمونههایی ازمشاورههای نبی اکرم (ص) و جانشینانش را نقل میکنیم:
الف مشاوره در امور فرهنگی و مسائل نظامی 1 از نمونههای برجسته سیره مشاوره پیامبر (ص) جنگ بدر است کهدر باره اصل جنگ، تعیین مکان نبرد و اسیران جنگ با یاران خودمشورت کرد و فرمود: «اشیروا اعلی ایهاالناس.» ای مردم آراءخود را برایم بگوئید. جنگ بدر در سال دوم هجری روی داد. به پیامبر گزارش رسید کهکاروانی از قریش اموال فراوان به طرف شام میبرد. حضرت به منظور مقابله به مثل از مدینه خارج شد، به تعقیبکاروان پرداخت و به آن دست نیافت. کاروان قریش به شام رفت، پساز مدتی گزارش دادند که کاروان قریش در حال باز گشت است. پیامبر(ص) با313 تن در ماه مبارک سال دوم برای مصادره اموالقریش، در مقابل اموال مصادره شده مسلمانان ; از مدینه خارجشد، نیروی کمکی مکه با تجهیزات کامل برای کمک با کاروان قریشحرکت کرد. پیامبر(ص) اصحاب خود را گرد آورد و در مورد اینکهآیا دشمن را تعقیب کنند یا با گروه نظامی قریش رو به رو شوندو یا به مدینه باز گردند، با آنان مشورت کرد: «فاستشار الناسو اخبرهم عن قریش.» در این جریان نخست ابوبکر بر خاست و نظرخویش را مبنی بر جنگ با دشمن اعلام کرد. سپس عمر نظری مشابهنظر او داد. آنگاه مقداد برخاست و گفت: «ای رسول خدا، آنچهخداوند برایت مقرر فرموده عمل کن; ما با تو هستیم. به خداسوگند، ما آنچه را که بنی اسرائیل به موسی گفتند به تونمیگوئیم که «فاذهب انت و ربک فقاتلا انا ههنا قاعدون»; توبا پروردگارت بروید و خودتان جنگ کنید که ما اینجا نشسته ومنتظریم. ما میگوییم: تو و پروردگارت بروید و بجنگید و ما همبه امر شما جنگ میکنیم. رسول خدا(ص) مقداد را ستود، در حقش دعا کرد و باز فرمود: «اشیروا علی ایهاالناس.» و مقصود حضرت، انصار بودند زیرا ازطرف آنان، اکثریتبودند و از طرفی در عقبه با پیامبر(ص) پیماندفاعی بسته بودند. پیامبر(ص) میخواست نظر آنان را در این خصوصبداند. سعد ابن معاذ برخاست نظر خویش را مبنی بر حرکت رسولخدا(ص) و اطاعت مطلق از وی است و جنگ با دشمن اعلام کرد. سخنان سعد، انبساطی در رسول خدا(ص) ایجاد کرد و او را خشنودساخت. پس فرمود: «به راه افتید و بشارت باد شما را که خداوند(پیروزی بر) یکی از این دو گروه را به من وعده داده است. (یاتصاحب کاروان و یا پیروزی بر قریش) سوگند به خدا، گویا هماکنون جای کشته شدنشان را پیش روی خود میبینم.» رسول خدا (ص)با به کارگیری این جلسه مشورتی از منزل «ذفران» حرکت کرد;از گردنهای که موسوم به «اصافر» بود، گذشت; به سوی قریهایکه در پایین گردنه قرار داشت، سرا زیر شد; نزدیک بدر فرود آمدو به کسب اطلاعات پرداخت. در دشتبدر آبهای مختلفی بوسیلهچاههایی که در آن حفر شده بود، وجود داشت و به همین جهت محلتوقف کاروانهابود، مسلمانها زودتر از قریش کنار چاهها فرودآمده بودند، واقدی میگوید: پس از فرود آمدن در کنار اولین چاه، پیامبر(ص) از اصحاب خودمشورتی خواست و فرمود: «اشیروا علی فی المنزل» نظر مشورتیشما در باره این مکان چیست؟ حباب بن منذر بر خاست و نظر خویشرا مبنی بر عدم مناسبت این مکان برای نبرد با دشمن اعلام کرد وگفت: «اکنون که فرمان خاص در مورد این مکان نرسیده و صرفاتدبیر جنگی است، دستور دهید تا آخرین چاه، که به دشمن نزدیکاست، پیشروی کنیم و در آنجا اردو بزنیم. رسول خدا(ص) فرمود: «رای صواب همان است که گفتی. در این داستان به مشاوره اصحابنیز با نبیاکرم (ص) اشاره شده است. بدین ترتیب، با استفاده ازیکی از اصول و مبانی مدیریت و رهبری حکیمانه و عمل به اصلاساس مشورت و بهرهگیری از روشهای نظامی بجا و روح ایمان،مسلمانان با وجود نیروی کم در مقابل نیروی بسیار دشمن بهپیروزی چشمگیری دستیافتند و اسیران بسیار گرفتند. پیامبراسلام(ص) در باره اسیران و امور دیگر مربوط به جنگ نیزبارها با اصحاب خود مشورت فرمود. مشاوره شیوه عملی رسولخدا(ص) در جنگهای مختلف بود که به نمونههای دیگری اشارهمیکنیم. 2 در نبرد احزاب یا خندق نیز همین شیوه به کار رفت. و حضرترسول (ص) با اصحاب خود، جلسه مشورتی تشکیل داد. 3 در پیکار بنی قریظه، در مورد کیفیت و کمیت جنگ با یهودیانمدینه، مشورت کرد. 4 در پیکار نبی نضیر، در بر خورد با یهودیان مدینه، نیز چنینکرد. 5 در روز حدیبیه نیز در موضوعهای مختلفی به مشورت پرداخت. 6 در فتح مکه، هنگامی که آمدن ابوسفیان به حضرت گزارش شد،مشورت کرد. 7 در غزوه طائف، پس از محاصره آنها، پیامبر اسلام (ص) بااصحاب خود مشاوره کرد و سپس تصمیم گرفت. 8 در غزوه تبوک، در امور مختلف، با اصحاب خود به مشورتپرداخت; «اشیروا علی» فرمود و نظرهای صائب و آرای صحیح ونوین اصحاب را مورد ستایش قرار داد. 9 در جنگ احد در باره اینکه سپاه اسلام در مدینه مستقر شود یابیرون رود; با اصحاب مشورت کرد و با اینکه خود موافق نبود نظراصحاب را پذیرفت. این نمونهها و دهها نمونه دیگر، حاکی از مشاوره نبی اکرم(ص)در امور جنگ بود.
ب مشاوره در امور غیر نظامی و مسایل غیر جنگی مورخان دههانمونه دیگر از مشورتهای نبی اکرم(ص) در امور غیرنظامی و مصالحغیر جنگی در عرصههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی وامور فردی و خانوادگی و غیره نقل کردهاند. این موارد بیانگرآن است که شورا و مشورت به عنوان یک امر اساسی در مسائلمدیریت و حکومت و فرماندهی منحصر نیست; بلکه در همه شئونمربوط به امت راه دارد و ثمرات درخشانی در پی خواهد داشت. برخی از این موارد عبارت است از: 1 پیامبر (ص) در باره کسانی که به عایشه تهمت زدند، با اصحابخود مشورت کرد و نظر آنها را خواست. مورخانی چون ابن اسحاق،واقدی، بخاری، مسلم، احمد بن حنبل، ترمذی، بیهقی و دیگران اینجریان را به طور مبسوط آوردهاند و ضمن اشاره به امور جلساتمشورتی نبی اکرم(ص) با اصحاب، تاکید کردهاند که نبی اکرم(ص)در این حادثه با حضرت علی بن ابیطالب (ع) و اسامه بن زید بهطور ویژه مشورت کرد. مفسران اهل سنت نیز در ذیل آیات 11 تا16سوره نور که مربوط به «افک» (تهمت عظیم) است، مطالب مبسوطیدر باره تهمتبه عایشه آوردهاند و به مواردی از مشورت نبیاکرم(ص) با اصحاب و مشورت اصحاب با حضرت اشاره کردهاند که جاینقد و بررسی دارد و مفسران شیعی به نقادی مطالب مفسران اهلسنت پرداختهاند. 2 پیامبر(ص) در مورد اعزام افراد برای تبلیغ و اداره امور یکمنطقه و اعطای مسئوولیتبه افراد به منظور فرمانداری واستانداری و مدیریت و حکومتبخشی از مناطق تحت اداره خویش بااصحاب مشورت میکرد. اصحاب آن حضرت نیز، با پیروی از این سنت نیکو، نه تنها بارسولاکرم(ص) در امور مختلف به مشورت میپرداختند; بلکه باهمدیگر نیز مشورت میکردند. پژوهشی در باره روششناسی مشاورهنبیاکرم(ص) با اصحاب و بالعکس و همین طور مشاروههای مسلماناندر صدر اسلام نیازمند مقاله مستقل و جامعی است. آنچه گذشت، بخوبی نشان میدهد که پیامبر اسلام(ص) با وجود آنکهمعصوم بود و از نظر فکر و تدبیر و تصمیمگیری به مشورت نیازنداشت، برای احیای این سنت و آموزش و پرورش امت، پیوسته بااصحاب خویش مشورت میکرد. ماهنامه کوثر شماره 24
محمد جواد حیدری خراسانی