ترجمه وُجُوهَهُمُ : چهره هایشان -روهایشان (حرف میم به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است .وجه هر چیزی به معنای ناحیهای از آن چیز است که با آن با غیر روبرو میشود و ارتباطی با آن دارد ، همچنان که وجه هر جسمی سطح بیرون آن است ، و وجه انسان نیم پیشین سر و صورتش میباشد ، یعنی آن طرفی که با آن با مردم روبرو میشود ، و وجه خدا چیزی است که با آن برای خلقش نمودار است ، که خلقش هم با آن متوجه درگاه او میشوند ، و این همان صفات کریمه او از حیات و علم و قدرت و سمع و بصر است و نیز هر صفتی از صفات فعل مانند صفت خلقت و رزق و احیاء و اماته و مغفرت و رحمت و همچنین آیات دلالت کننده بر خدا بدان جهت که آیتند ، وجه خدا میباشند . بنا بر این هر موجودی که تصور شود فی نفسه هالک و باطل است ، و حقیقتی جز آنچه که از ناحیه خدای تعالی به آن افاضه شود ندارد ، و آنچه که منسوب به خدای تعالی نباشد از حقیقت به طور کلی خالی است ، و جز موهومی که وهم متوهم آن را تراشیده نیست )