دعاهاى حضرت یوسف (علیه السلام) در قرآن
یکى از پیامبران الهى یوسف است. داستان حضرت یوسف در قرآن کریم، بلند و پر نکته است. حسد، برادران را وادار میکند که او را به چاه بیندازند. قافلهاى سر میرسد و دلو را در چاه میافکنند تا آب بکشند و استفاده کنند. ناباورانه مینگرند به جاى آب، نوجوانى زیبا از چاه سر برآورد. او را به بردگى میگیرند و در مصر به فروش میرسانند.
یوسف به عنوان برده به کاخ عزیز مصر راه مییابد و زلیخا همسر عزیز، شیفته یوسف میشود و میخواهد از او کام گیرد.
یوسف پاکدامنِ پیغمبرزاده، به گناه تن نمیدهد. او را تهدید به زندان میکنند. یوسف دست به دعا برمیدارد و میگوید:
رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَى مِمّا یَدْعُونَنى إِلَیْهِ وَ إِلاّ تَصْرِفْ عَنّى کَیْدهُنَّ أصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ(1)؛
بارالها، زندان براى من دوست داشتنىتر است از گناهى که مرا به سوى آن فرا میخوانند، اگر مکر زنان را از من مگردانى با آنان درآمیزم و از جاهلان خواهم بود.
خداوند هم دعاى او را مستجاب فرمود و مکر زنان دربار را از او بگرداند. پس یوسف را زندانى کردند.
– یوسف مدتى را در زندان میگذراند. سالها و حکایتها میگذرد تا آن که براى تعبیر خواب پادشاه مصر در زندان به نزد او میآیند. یوسف از موقعیت استفاده میکند، از بىگناهى خود میگوید، و از سبب زندانى شدن خود جویا میشود.
پیام او را به پادشاه میرسانند. پادشاه زنان را احضار میکند. همه زنان، به ویژه زلیخا همسر پادشاه، بر گناهکارى خود و بىگناهى یوسف گواهى میدهند. یوسف از زندان آزاد، مقرّب دربار و وزیر دارایى و اقتصاد میشود.
در کنعان مردم دچار قحطى میشوند و براى تهیّه آذوقه به سوى مصر رو میآورند. مصر که با تدبیر یوسف داراى انبارهاى بزرگ غلّه شده است پذیراى فرزندان یعقوب میشود.
باز هم حکایتها میگذرد تا آنگاه که خبر یوسف به یعقوب میرسد و یعقوب و خاندانش راهى مصر و بر سراى بزرگ یوسف وارد میشوند.
یوسف، پدر و مادرش را احترام میکند و بر تخت مینشاند و برادرانش در برابر او به خاک در میافتند و براى خداوند سجده میگزارند. با پدید آمدن چنین صحنهاى، خوابى که یوسف در نوجوانى دیده بود و به پدرش بازگو کرده بود تعبیر میشود. در چنین شرایطى یوسف دست به دعا بر میدارد و با خداوند چنین مناجات میکند:
رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِى مِنَ المُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِى مِنْ تَأْوِیلِ الأَحادِیثِ فاطِرَ السَّمـواتِ وَالأَرضِ أَنْتَ وَلِیّى فِى الدُّنْیا وَالآخِرَهِ تَوَفَّنى مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِى بِالصّالِحینَ(2)؛
بارالها، تو به من ریاست دادى، و تعبیر خواب را تو به من آموختى، اى آفریننده آسمانها و زمین، تو ولى و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی، مرا مسلمان بمیران و به نیکوکارانم بپیوند.
————————
1- یوسف/ آیه 33.
2- یوسف، آیه 101.
منبع: کتاب دعاهاى قرآن، حسین واثقى.