وقایع روز اول ماه شوال
1 شـوال
١ـ عید سعید فطر
٢ـ وقوع جنگ قرقره الکُدر
٣ـ مرگ عمرو بن عاص
1ـ عید سعید فطر
در دین مقدس اسلام روز اول ماه شوال، عید سعید فطر است که مسلمانان پس از یک ماه روزه داری در ماه مبارک رمضان به استقبال این عید سعید میروند.
عید سعید فطر به معنای بازگشت به سرشت و فطرت است؛ یعنی مساله جهاد با نفس و خودسازی در ماه رمضان، انسان را به مقامی میرساند که پردههای جهل و انحراف و گناه و هواپرستی ، از سر راه فطرت برداشته میشود و انسان به فطرت ناب درونیاش که آیینه صاف خدا نماست، باز میگردد. از نظراسلام، عید فطر روزی است که مسلمانان در مکتب رمضان و روزه، در پرتو آیات قرآن و نیایش ها و تقویت صبر و اراده، سرشت خویش را متوجه خداوند سبحان نمایند و خود را همیشه در محضر حق تعالی بدانند تا گناه نکنند.
مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) در یکی از اعیاد فطر خطبهای خواندند که در آن چنین آمده است : « ای مردم! این روز، روزی است که نیکوکاران، پاداش میبرند و گنهکاران، مأیوس میگردند و این شباهت بسیاری به روز قیامتتان دارد . پس وقتی از منازلتان برای خواندن نماز عید خارج میشوید، به یاد آورید زمانی را که از قبر خارج میشوید و به سوی پروردگارتان میروید. با ایستادن در جایگاه نماز، به یاد آورید زمانی را که در محضر عدل الهی هستید و از شما حساب رسی میشود. با بازگشت به سوی منازل خود، زمانی را یادآور شوید که به منازل خود در بهشت میروید. ای بندگان خدا! کمترین چیزی که به زنان و مردان روزه دار داده میشود، این است که فرشته ای در آخرین روز ماه رمضان به آنان چنین ندا میدهد که: “هان! بشارتتان باد ای بندگان خدا! که گناهان گذشتهتان آمرزیده شد؛ پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه باقی ایّام را بگذرانید”».
2ـ جنگ قرقره الکدر
در اول شوال سال دوم هـ .ق. جنگ قرقره الکدر به وقوع پیوست. قرقره الکدر نام آبی است در قبیله بنی سلیم که در سه منزلی مدینه واقع گردیده است. سبب این جنگ آن بود که به پیامبر خدا(صلی الله علیه و اله) اطلاع دادند جمعی از قبیله بنی سلیم و بنی غطفان در قرقره الکدر جمع شدهاند و قصد دارند به مدینه شبیخون بزنند؛ از این رو آن حضرت پرچم اسلام را به دست مبارک شیر خدا حضرت علی (علیه السلام) دادند و ایشان را به همراه دویست نفر از مسلمانان به آنجا فرستادند. هنگامی که امیرمؤمنان(علیه السلام) به آنجا رسیدند ، دیدند که آن جماعت از آن منطقه گریخته اند پس آن حضرت به مدینه بازگشتند.
3ـ مرگ عمرو بن عاص
در اول شوال سال 41 هـ .ق عمرو بن عاص ملعون به درک جحیم واصل شد. مادر وی «نابغه» نام داشت. او کنیزی بود که عبدالله بن جذعان او را خرید و آزادش کرد. نابغه از زنان خلافکار مکه به شمار میرفت که مراجعه کننده بسیار داشت. از جمله، ابولهب، امیه بن خلف، هشام بن مغیره ، ابوسفیان و عاص بن وائل با او زنا کردند و عمرو متولد شد. هنگامی که نابغه وضع حمل کرد هر یک از آنها مدعی عمرو شدند و آخرالامر قضاوت را بر عهده خود نابغه گذاشتند که او هم عاص را انتخاب کرد.
عاص ملعون کسی بود که پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و اله) را «ابتر» خطاب کرد و خاطر شریف آن حضرت را مکدر نمود، تا آنکه سوره مبارکه کوثر نازل شد.
با این نسب و نژاد عمرو عاص نباید تعجب کرد که او از سرسخت ترین دشمنان پیامبر و علی بن ابیطالب(علیهما السلام) باشد و همراه معاویه با حیلههای مختلف خون به دل امیرمؤمنان(علیه السلام) کند که واقعه صفین و قرآن بر سر نیزه کردن و نیز شهادت مالک اشتر و واقعه حکمین از جمله آنهاست.
گفته اند که او در هنگام مرگش میگفت: «حال من چنان است که کوه رضوی را بر گردن من نهاده اند و درون مرا از خار پر کردهاند و مرا از سوراخ سوزنی بیرون می کشند».